نام کتاب : قرآن و فرهنگ زمانه نویسنده : معرفت، محمد هادى جلد : 1 صفحه : 141
سحر در
قرآن
آيا
قرآن سحر را داراى تأثيرى فراتر از تأثير اسباب و علل طبيعى مىداند؛ چنان كه اهل
جادو و جنبل باور دارند؟
قرآن
در اين زمينه سخنى جز تصريح به ناتوانى، بىپايگى و رسوايى جادو و جادوگران ندارد
و سحر و جادو را تنها چشمبندى و خيالپردازىاى مىداند كه واقعيتى در پس آن
نيست؛ از جمله درباره ساحران فرعون مىگويد:
«فَإِذا
حِبالُهُمْ وَ عِصِيُّهُمْ يُخَيَّلُ إِلَيْهِ مِنْ سِحْرِهِمْ أَنَّها تَسْعى»[1]؛
پس ناگهان، ريسمانها وچوبدستىهايشان، بر اثر سحرشان، در خيالاو [چنين]
مىنمود كه بهشتاب مىخزند.
بيننده
خيال مىكرد ريسمانها و عصاها مىجهند و مىخزند و درهم مىپيچند؛ به گونهاى كه
تماشاگر اين حركتها را علايم حيات پنداشته، آن ريسمانها و چوبها را اژدهاى
خروشان مىپنداشت. طبرسى مىگويد:
در
واقع، راه نمىرفتند، بلكه درهم مىلوليدند؛ زيرا درون آن لولهها را از جيوه پر
كرده بودند و اين جيوه بر اثر گرماى تابش آفتاب، انبساط يافته، باعث لرزش و تكان
مىشد؛ بدين گونه گمان مىرفت كه راه مىروند.[2]
ساحران با استفاده از روده، لوله و چرم، شكلهايى از مار و افعى ساخته بودند كه
درون آنها، انباشته از جيوه بود. آنها اين وسايل را در ميدانى دور از دسترس مردم
رها كرده بودند؛ به گونهاى كه كسى نمىتوانست از نزديك، مشاهده كند. از سوى ديگر،
تونلهايى زير ميدان كنده و در آن آتش افروخته بودند؛ بدين سان حرارت آتش از زير و
تابش آفتاب از بالا، جيوهها را به پيچ و تاب وا مىداشت و چنين مىنمود كه
لولهها و شلنگها در حال حركتاند. به همين جهت خداوند