نام کتاب : قرآن و فرهنگ زمانه نویسنده : معرفت، محمد هادى جلد : 1 صفحه : 130
من نشانهاى
روشن برايتان آوردهام. گفتند: اگر راست مىگويى، آنچه دارى بياور. در اينجا
قرآن مىگويد: «فَأَلْقى
عَصاهُ فَإِذا هِيَ ثُعْبانٌ مُبِينٌ»[1].
شايد
نخستين بار كه موسى عصا را كنار درخت، بر زمين افكند و عصا تبديل به مار شد، وى
شگفتزده شده بود كه چگونه عصا- كه چوب خشكى بيش نيست- حركت كرده، چونان مارى
مىخزد، از اين رو، به تعبير قرآن، پشت كرد و برنگشت.
اما
آنچه به نام اعجاز و نشانه خدايى ارائه كرده بود، تبديل عصا به اژدها (مار بزرگ
ترسناك) بود، از اين رو فرعونيان به وحشت افتادند و در پى معامله مثل با او
برآمدند. آنان ساحران را گرد آورده، سحرى عظيم آفريدند، آن گاه موسى عصاى خويش را
افكند: «فَإِذا هِيَ تَلْقَفُ ما يَأْفِكُونَ»[2]؛
ناگهان، ساختههاى دروغين آنان را فرو بلعيد.
پس
تشبيه عصا به مار كوچك، در يك جا و در جاى ديگر، به اژدها، به دو اعتبار و در دو
جايگاه متفاوت بوده است. ابوالفتوح گويد:
ممتنع
نبود كه عصا در دو حال، به صفت مار و اژدها گردد.[3]
سخن آخر اين كه در معجم الزوولوجى الحديث، تأليف استاد محمدكاظم ملكى نجفى، آمده
است:
شيطان
همچنين نام گونهاى ماهى بزرگ است كه وزن آن به دو تن مىرسد و در آبهاى شمال
غرب استراليا يافت مىشود. اين ماهى چهرهاى زشت دارد؛ گويى بتى از بتهاى اقوام
كهن است و بر فراز سر، دو شاخ دارد كه بر زشتى شكل و شمايل آن مىافزايد.[4]
[1] . اعراف، 107 و شعراء، 32:« پس عصايش را افكند و به
ناگاه، اژدهايى آشكار شد.»