responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : قرآن و فرهنگ زمانه نویسنده : معرفت، محمد هادى    جلد : 1  صفحه : 125

گويى چون سرهاى شياطين است. پس [دوزخيان‌] حتماً از آن مى‌خورند و شكم‌ها را از آن پر مى‌كنند.

اين را نيز بر قرآن خرده گرفته‌اند كه تعبير به «سرهاى شياطين» بر اساس اين توهم عرب بوده است كه شياطين سرهايى دارند؛ چنان كه درباره غول هم چنين توهم‌هايى مطرح است. در شعر امرؤ القيس آمده است: «و مسنونة زرق كأنياب أغوالٍ»؛ و سرنيزه‌هايى كبود رنگ، چونان دندان‌هاى غول‌ها.

اما شيطان از نظر لغوى، صفت مبالغه است كه از ريشه «شاط يشيط» به معناى شدت خشم و غضب گرفته مى‌شود؛ چنان كه «تشيّط» به معناى برافروخته شدن خشم است. هم‌چنين «استشاط» را شدت و تندى خشم معنا كرده‌اند و «استشاط الحمام»؛ يعنى كبوتر بر سر نشاط آمد و «استشاط من الأمر»؛ يعنى برايش آسان شد و «استشاط فلان»؛ يعنى كشتار سخت به راه انداخت كه ريشه آن از «شاط»، به معناى برافروختن و درگرفتن است.

ابن فارس گويد:

شيط از باب «شاط الشي‌ء» است كه همان آتش گرفتن مى‌باشد.

«استشاط الرجل» نيز يعنى خشم او شديد شد. شيطان نيز از همين باب است.[1]

هم‌چنين شيطان به هر عصيان‌گر سركش، از جنس جن يا انسان يا چهارپا گفته مى‌شود؛ بنابراين بر وزن فَعالان است و الف و نون آن زايد مى‌باشد؛ مانند عطشان، غضبان و رحمان. اين ديدگاه كه شيطان از ريشه شطن و بر وزن فَيْعال باشد، بسى غريب است؛ زيرا اين وزن در ميان صيغه‌هاى مبالغه نمونه ندارد؛ هرچند خليل آن را ادعا كرده است. البته راغب اصفهانى نيز ترجيح داده كه نون آن از حروف اصلى‌


[1] . معجم مقاييس اللغه، ج 3، ص 185، 234، 235.

نام کتاب : قرآن و فرهنگ زمانه نویسنده : معرفت، محمد هادى    جلد : 1  صفحه : 125
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست