responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : قرآن و فرهنگ زمانه نویسنده : معرفت، محمد هادى    جلد : 1  صفحه : 101

«هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى‌ وَ دِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ»[1]؛ او كسى است كه پيامبرش را با هدايت و دين درست فرستاد تا آن را بر هرچه دين است، پيروز گرداند؛ هرچند مشركان خوش نداشته باشند.

«إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ»[2]؛ ما اين قرآن را به تدريج نازل كرديم و قطعاً، نگاهبان آن خواهيم بود.

«وَ لا تَكُ فِي ضَيْقٍ مِمَّا يَمْكُرُونَ»[3]؛ و از آن‌چه نيرنگ مى‌كنند، دل تنگ مدار.

«وَ اللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ»[4]؛ و خداوند تو را از [گزند] مردم نگاه مى‌دارد.

الغاى تدريجى برده‌دارى‌

داستان برده‌دارى نيز همين گونه است؛ اسلام در ظاهر، آن را پذيرفت، اما با زمينه چينى، پايه‌هاى آن را لرزان ساخته، در شرف فروپاشى‌اش قرار داد.

هنگامى كه اسلام آمد، همه مناطق جهان قانون برده‌دارى را معتبر مى‌دانستند، بلكه برده‌دارى نوعى معامله رايج اقتصادى- اجتماعى بود كه هيچ كس با آن مخالفتى نداشت و براى تغيير آن نمى‌انديشيد، از اين رو تغيير يا الغاى آن نياز به برنامه‌ريزى دقيق و زمان طولانى داشت. مبارزه با شراب خوارى نيز چند سال طول كشيد؛ حال آن كه رفتار فردى شمرده مى‌شد- هرچند تأثيرات اجتماعى نيز داشت- و برخى از عرب‌ها در جاهليت نيز از آن پرهيز داشتند و آن را ناشايست و نامتناسب با شخصيت والاى انسانى مى‌دانستند. برده‌دارى در كيان جامعه و در ذهن مردم ريشه‌هاى عميق‌ترى داشت و يك سرى عناصر شخصيتى، اجتماعى و اقتصادى را


[1] . توبه، 33 و صف، 9. در سوره فتح، آيه 28 مشابه اين تعبير آمده است و هر سه سوره مدنى هستند.

[2] . حجر، 9.

[3] . نحل، 127. مشابه آن در سوره نمل، آيه 70 آمده است.

[4] . مائده، 67.

نام کتاب : قرآن و فرهنگ زمانه نویسنده : معرفت، محمد هادى    جلد : 1  صفحه : 101
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست