نام کتاب : علوم قرآنى نویسنده : معرفت، محمد هادى جلد : 1 صفحه : 48
پيامبرى را نفرستاديم مگر آنكه
با زبان مردم خويش سخن گويد، تا [بتواند پيام الهى را] براى آنان روشن سازد».
ازاينرو زبان شريعت همان زبان مردم است و چون روى سخن با مردم است، بايد با زبانى
قابل فهم برايشان باشد.
قرآن
در ميان قوم عرب نازل گرديد و با زبان عربى رسا و آشكار بر آنان عرضه شده است.
«إِنَّا أَنْزَلْناهُ قُرْآناً عَرَبِيًّا لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ[1]؛
ما، قرآن را به زبان عربى فرستاديم تا بتوانيد [خطاب به عرب] آن را درك كنيد».
«إِنَّا جَعَلْناهُ قُرْآناً عَرَبِيًّا لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ[2]؛
ما آن را قرآنى عربى قرار داديم تا بتوانيد [پيام] آن را دريافت داريد». علاوه
خداوند زبان قرآن را زبان عربى آشكار معرّفى كرده است: «وَ هذا
لِسانٌ عَرَبِيٌّ مُبِينٌ»[3]
«مبين» به معناى آشكار است. «نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ
الْأَمِينُ. عَلى قَلْبِكَ لِتَكُونَ مِنَ الْمُنْذِرِينَ بِلِسانٍ عَرَبِيٍّ
مُبِينٍ[4]؛
روح الامين [- جبرئيل] آن را بر دلت نازل كرد تا [در نافرمانىها] از هشدار
دهندگان باشى [و آن را] با زبان عربى آشكار [آورد]». «وَ
لَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ[5]؛ و
قرآن را براى پندآموزى سهل و آسان كردهايم، پس آيا پندگيرندهاى هست؟».
«فَإِنَّما يَسَّرْناهُ بِلِسانِكَ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ[6]؛
در حقيقت [قرآن] را بر زبان تو سهل و آسان گردانيديم، اميد كه پند گيرند».
«قُرْآناً عَرَبِيًّا غَيْرَ ذِي عِوَجٍ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ[7]؛
قرآنى عربى بىهيچ پيچيدگى [رسا و روشن]، باشد كه آنان راه تقوا پويند».
لذا
بايد گفت: زبان وحى- يا زبان قرآن- همان زبان عرف عامّ است[8]
كه مورد خطاب قرار گرفتهاند كه سهل و آسان و بدون پيچيدگى در بيان بر آنان عرضه
شده.
البته
هريك بر وفق استعداد خود از آن بهرهمند مىشوند.
«أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَسالَتْ أَوْدِيَةٌ بِقَدَرِها[9]؛
از آسمان، باران [رحمت] را فروفرستاد و بستر رودها هريك، به اندازه گنجايش خود
روان شدند». خداوند اين آيه را به عنوان «مثل» آورده است.
باران
رحمت كنايه از قرآن و شريعت، و بستر رودها كنايه از استعدادهاى متفاوت