نام کتاب : علوم قرآنى نویسنده : معرفت، محمد هادى جلد : 1 صفحه : 478
در فصل هفتم گويد: «عثمان برخى
آياتى را كه مصلحت نديده از قرآن حذف نموده است». ولى خود حاجى نورى نتوانسته بر
اين مدّعا شاهدى بياورد، لذا گويد: «گرچه دليلى بر اين مدعا وجود ندارد، ولى
احتمال آن مىرود!»[1].
در
فصل هشتم روايات حشويّه عامّه را شاهد آورده كه شرح آن رفت.
در
فصل نهم از كعب الأحبار يهودى روايتى نقل مىكند كه در حضور معاويه گفته: «مواليد
پيامبر و عترت او را در 72 كتاب آسمانى خوانده است». نيز از وى روايت مىكند اسامى
دوازده امام را در تورات خوانده، كه راوى خبر (هشام دستوائى) از يك يهودى به نام
عثو بن اوسو كه در حيره (شهرى نزديك كوفه در عراق) با او ملاقات كرده، در اين باره
سؤال مىكند. او نيز تصديق كرده و نام دوازده امام را به لغت «عبرى» براى او
مىشمرد (كه به شوخى بيشتر مىماند)[2].
آنگاه حاجى نورى نتيجه مىگيرد: «چگونه مىشود كه نام دوازده امام در 72 كتاب
آسمانى از جمله تورات آمده باشد ولى در قرآن- كه ضرورت بيشترى اقتضا مىكند-
نيامده باشد!».
ولى
از سادهانديشى و خوشباورىهاى حاجى نورى بيش از اين انتظار نمىرود!! ضمنا
پوشيده نماند كه سند اين دو روايت كاملا از درجه اعتبار ساقط است و قابل استناد
نيست[3].
در
فصل دهم اختلاف قرائات را شاهد آورده است. در جاى خود يادآور شديم كه اختلاف
قرائات صرفا از اجتهاد قرّاء نشأت گرفته و فاقد حجيّت اعتبار است.
امام
صادق عليه السّلام مىفرمايد: «القرآن واحد نزل من عند الواحد، و إنّما الاختلاف
من قبل الرّواة[4]؛ قرآن
يكى بيش نيست و اين اختلاف قرائتها از جانب قاريان به وجود آمده است». آن قرآن
واحد همان قرائتى است كه عامّه مسلمين بدان خو گرفته و دست به دست از دوران پيامبر
اكرم صلّى اللّه عليه و آله و ائمه معصومين عليهم السّلام فرا گرفتهاند كه در
[1] ر. ك: تصريح وى در اين جهت در كتاب فصل الخطاب ص
153- 152.( صيانة القرآن ص 213).