نام کتاب : علوم قرآنى نویسنده : معرفت، محمد هادى جلد : 1 صفحه : 437
قداست مقام انبيا
قرآن،
انبياى عظام الهى را در والاترين مقام قداست قرار داده، سرآمد بندگان خالص حق
تعالى شمرده است. اينان نخبگان و برگزيدگان خلايق بشمار مىروند.
«إِنَّ
اللَّهَ اصْطَفى آدَمَ وَ نُوحاً وَ آلَ إِبْراهِيمَ وَ آلَ عِمْرانَ عَلَى
الْعالَمِينَ[1]؛
خداوند، آدم و نوح و آل ابراهيم و آل عمران را بر جهانيان برگزيد».
در
سوره انعام (آيههاى 87- 84) پس از آنكه از پيامبرانى مانند اسحاق و يعقوب، نوح،
داود و سليمان و ايوب، يوسف و موسى و هارون و زكريّا و يحيى و عيسى و إلياس و
اسماعيل و يسع و يونس و لوط، و پدران و فرزندان و برادران آنان ياد مىكند، آنان
را به «محسنين» و «صالحين» وصف مىكند، كه آنان را بر جهانيان برترى داده و به راه
راست هدايت نموده است.
در
آيات و سورههاى ديگر با بهترين وصفى آنان را ستوده است كه با مختصر مراجعه به
قرآن كريم اين ستايش والا به خوبى آشكار مىشود.
اينگونه
تعبيرها در مورد پيامبران و اولياى الهى مخصوص قرآن است. در ساير متون تعبيرات
ناروا در اين زمينه زياد به چشم مىخورد. درباره حضرت نوح نوشتهاند شرابخوار
مستى بود كه از شدّت بىهوشى برهنه و مكشوفالعوره در ميان چادر افتاده بود[2].
درباره حضرت ابراهيم نوشتهاند كه همسر خود را به دروغ خواهر معرفى كرد تا جان و
مال خود را حفظ نمايد[3]. در
صورتى كه هاجر در آن هنگام در سنين بالاى عمر خويش در حدود هفتاد سالگى بود و جاى
واهمه نبود كه فردى غيور مانند حضرت ابراهيم، ناموس خود را فداى جان و مال خود
كند.
درباره
حضرت لوط گفتهاند كه در حال مستى با دخترانش درآميخت و آنان را آبستن نمود[4].
درباره حضرت يعقوب كه با خداوند كشتى گرفت و بر او چيره گشت و نبوّت از او بستاد[5].
همچنين
نوشتهاند كه ودائع نبوت را از پدرش اسحاق با تزوير در ربود[6].
داستان