نام کتاب : علوم قرآنى نویسنده : معرفت، محمد هادى جلد : 1 صفحه : 416
كافران است كه روز رستاخيز هر
پيامبرى با عنوان شاهد بر رفتار امّتهاى خود برانگيخته مىشود و پيامبر اسلام نيز
شاهد بر اين امّت مىباشد، زيرا كتاب و شريعتى كه بر دست او فرستاده شده كامل بوده
و همه چيز در آن بيان شده است «وَ جِئْنا بِكَ
شَهِيداً عَلى هؤُلاءِ. وَ نَزَّلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ تِبْياناً لِكُلِّ
شَيْءٍ وَ هُدىً وَ رَحْمَةً وَ بُشْرى لِلْمُسْلِمِينَ»[1]. يعنى جاى نقص و كاستى در بيان وظايف و تكاليف شرعى باقى نگذارديم،
تا هدايت و رحمت و بشارتى باشد براى مسلمانان. لذا با ملاحظه شأن نزول و مخاطبين
مورد نظر آيه و نيز صدر و ذيل آيه، بخوبى روشن است كه مقصود از «تبيانا لكلّ شىء»
همان فراگيرى و جامعيّت احكام شرع است.
اصولا
شعاع دائرة مفهوم هر كلام، با ملاحظه جايگاهى كه گوينده در آن قرار گرفته، مشخص
مىگردد. مثلا محمد بن زكريّا كه كتاب «من لا يحضره الطبيب» را نگاشت و يادآور شد
كه تمامى آنچه مورد نياز است در اين كتاب فراهم ساخته است، از جايگاه يك پزشك
عالىمقام سخن گفته است؛ لذا مقصود وى از تمامى نيازها، در چارچوب نيازهاى پزشكى
است. بر همين شيوه مرحوم صدوق كتاب «من لا يحضره الفقيه» را تأليف نمود، تا مجموع
نيازهاى در محدوده فقاهت را عرضه كند. همچنين است آنگاه كه خداوند بر كرسى تشريع
نشسته، در رابطه با كتب و شرايع نازلشده بر پيامبران، چنين تعبيرى ايفاد كند كه
صرفا به جامعيّت جنبههاى تشريعى نظر دارد! همينگونه است آيه
«ما فَرَّطْنا فِي الْكِتابِ مِنْ شَيْءٍ»[2]
اگر مقصود از «كتاب» قرآن باشد. در صورتى كه ظاهر آيه چيز ديگر است و مقصود از
كتاب، كتاب تكوين و در رابطه با علم ازلى الهى است. آيه چنين است:
«وَ ما مِنْ دَابَّةٍ فِي الْأَرْضِ وَ لا طائِرٍ يَطِيرُ بِجَناحَيْهِ إِلَّا
أُمَمٌ أَمْثالُكُمْ. ما فَرَّطْنا فِي الْكِتابِ مِنْ شَيْءٍ ثُمَّ إِلى
رَبِّهِمْ يُحْشَرُونَ»[3].
يعنى ما همه موجودات و آفريدهها را زير نظر داريم و هيچچيز بيرون از علم ازلى ما
نيست و سرانجام همه موجودات به سوى خدا است.
آيه
«وَ عِنْدَهُ مَفاتِحُ الْغَيْبِ لا يَعْلَمُها إِلَّا هُوَ وَ يَعْلَمُ ما فِي
الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ ما تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ