وجوه،
درباره محتملات معانى به كار مىرود و نظائر، درباره الفاظ و تعابير. اگر در لفظ
يا عبارتى چند معنا احتمال رود، اين معانى را «وجوه» گويند. بدين معنا كه عبارت
مذكور را بتوان بر چند وجه تعبير كرد و هر وجهى را تفسيرى شمرد. نظائر در الفاظ يا
تعابير مترادفه به كار مىرود و آن هنگامى است كه چند لفظ (كلمه يا جمله) يك معناى
تقريبى واحد را افاده كنند. اين بيشتر در الفاظى يافت مىشود كه داراى معانى
متقارب و مترادف باشند و جدا ساختن آنها گاه دشوار مىنمايد. در قرآن از هر دو
نوع فراوان يافت مىشود. لذا شناخت وجوه و نظائر در قرآن يك ضرورت تفسيرى به شمار
مىرود.
جلال
الدين سيوطى در تعريف وجوه چنين گويد: «فالوجوه للفظ المشترك الذى يستعمل في عدة
معان، كلفظ الأمّة ..[2]؛ وجوه
لفظ مشتركى را گويند كه در چند معنا به كار مىرود، مانند لفظ" امّت" كه
به سه معنا آمده: ملت، طريقت و مدّت». امّت به معناى ملت در آيه:
«وَ كَذلِكَ جَعَلْناكُمْ أُمَّةً وَسَطاً[3]؛
اين چنين است كه ما شما را ملتى ميانه قرار داديم». امّت به معناى طريقت نظير آيه:
«إِنَّا وَجَدْنا آباءَنا عَلى أُمَّةٍ وَ إِنَّا عَلى آثارِهِمْ مُقْتَدُونَ[4]؛
ما پدرانمان را بر طريقتى [روشى] يافتيم و ما همان را دنبال مىكنيم». امّت به
معناى مدت نظير آيه: «وَ قالَ الَّذِي نَجا مِنْهُما وَ ادَّكَرَ
بَعْدَ أُمَّةٍ ...[5]؛ و
آنكس از آن دو [زندانى] كه نجات يافته و پس از مدتى [يوسف را] به خاطر آورده
بود، گفت ...».
در
تعريف نظائر گويد: «و النظائر، كالألفاظ المتواطئة ...؛ نظائر الفاظى را گويند كه
با يكديگر همآهنگ و همتا باشند» مانند الفاظ مترادفه كه معانى آنها يكسان يا
نزديك به هم باشند.