نام کتاب : علوم قرآنى نویسنده : معرفت، محمد هادى جلد : 1 صفحه : 316
عَلى سَمْعِهِ وَ قَلْبِهِ[1]؛ آيا نمىبينى كسى را كه خواستههاى نفسانى خود را خداى خود قرار
داده و ازاينرو، خداوند با علم به اين جهت، او را به خود واگذار كرده و بر گوش و
دلش مهر زده است».
«ذلِكَ
بِأَنَّهُمْ آمَنُوا ثُمَّ كَفَرُوا فَطُبِعَ عَلى قُلُوبِهِمْ[2]».
«بَلْ طَبَعَ اللَّهُ عَلَيْها بِكُفْرِهِمْ[3]»؛
يعنى اينان پس از ايمان آوردن ظاهرى كه براى فريب دادن مؤمنان بوده است، كفر
ورزيدند تا بدين سبب مواضع مؤمنين را متزلزل سازند. ازاينرو بر دلهاىشان مهر
دلمردگان زده شد.
«كَذلِكَ
يَطْبَعُ اللَّهُ عَلى كُلِّ قَلْبِ مُتَكَبِّرٍ جَبَّارٍ[4]؛
اين چنين است كه خداوند بر دل هر خودخواه سركشى مهر [شقاوت] مىنهد». ازاينرو،
از زبان خود آنان اين حقيقت تلخ را حكايت مىكند و خود اعتراف دارند كه زمينه حق
ستيزى را خود فراهم ساختهاند: «كِتابٌ فُصِّلَتْ آياتُهُ
قُرْآناً عَرَبِيًّا لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ. بَشِيراً وَ نَذِيراً فَأَعْرَضَ
أَكْثَرُهُمْ فَهُمْ لا يَسْمَعُونَ وَ قالُوا قُلُوبُنا فِي أَكِنَّةٍ مِمَّا
تَدْعُونا إِلَيْهِ وَ فِي آذانِنا وَقْرٌ وَ مِنْ بَيْنِنا وَ بَيْنِكَ حِجابٌ
فَاعْمَلْ إِنَّنا عامِلُونَ[5]؛
[اين قرآن] كتابى است كه بيانات آن به طور روشن و به زبان عربى [آشكار] براى
گروهى كه مىدانند [و چندان نادان نيستند كه چيزى نفهمند] نويددهنده و بيمدهنده
است. و [لى] بيشتر آنان روىگردان شدند، ازاينرو نشنيده گرفتند. و گفتند: دلهاى
ما از آنچه ما را به سوى آن مىخوانى در پوشش است و در گوشهاى ما نيز سنگينى وجود
دارد [كه جلوى شنوايى ما را گرفته است] و ميان ما و تو حجاب و حايلى وجود دارد
[نه تو را مىبينيم و نه گفتههاى تو را مىشنويم] پس تو كار خود گير و ما كار
خود گيريم».
پر
روشن است كه اينگونه برخورد و اينگونه گفتار، از لجاجت و عناد مفرط حكايت دارد و
تمامى اين تعابير، تمثيل و استعارهاى بيش نيست. لذا خداوند آنان را نكوهش مىكند
كه از روى حق ستيزى چنين گفتارى مىگويند «وَ قالُوا قُلُوبُنا
غُلْفٌ.