نام کتاب : علوم قرآنى نویسنده : معرفت، محمد هادى جلد : 1 صفحه : 305
يعنى چشمداشت دارند.
اشعرى
نيز براى اثبات رؤيت، به آيه «رَبِّ أَرِنِي أَنْظُرْ
إِلَيْكَ»[1]
تمسّك جسته، كه اگر رؤيت حق تعالى امكان نداشت چگونه حضرت موسى عليه السّلام
تقاضاى رؤيت نموده؟
ولى
اين درخواست بر اثر فشار بنى اسرائيل بود كه جاهلانه چنين تقاضايى كرده و اصرار
ورزيدند كه تا از خدا نخواهى خود را به ما نشان دهد ايمان نخواهيم آورد. با اين
وصف حضرت موسى از انجام درخواست آنان امتناع مىورزيد، جز آن كه خداوند به او رخصت
داد تا گفتار و تقاضاى قومش را بازگو كند. لذا در آيههاى ديگر مستقيما بنى
اسرائيل مورد نكوهش قرار گرفتهاند كه چنين تقاضايى نموده و موسى را زير فشار قرار
داده بودند.
در
سوره نساء مىخوانيم: «يَسْئَلُكَ أَهْلُ الْكِتابِ أَنْ تُنَزِّلَ
عَلَيْهِمْ كِتاباً مِنَ السَّماءِ، فَقَدْ سَأَلُوا مُوسى أَكْبَرَ مِنْ ذلِكَ
فَقالُوا أَرِنَا اللَّهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْهُمُ الصَّاعِقَةُ»[2]؛
يعنى اين بنى اسرائيل بودند كه از موسى خواستند تا خدا را عيانا به آنان بنماياند،
ازاينرو دچار صاعقه آتشين گشتند.
در
سوره بقره صريحتر آمده: «وَ إِذْ قُلْتُمْ يا مُوسى لَنْ نُؤْمِنَ
لَكَ حَتَّى نَرَى اللَّهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْكُمُ الصَّاعِقَةُ وَ أَنْتُمْ
تَنْظُرُونَ»[3]؛
يعنى اين شما (بنى اسرائيل) بوديد كه حضرت موسى را زير فشار قرار داده و گفتيد
ايمان نمىآوريم تا خدا را عيانا مشاهده كنيم ...
لذا
بر اثر اين درخواست سنگين و ناروا دچار صاعقه آتشين گرديدند و همين خود گواه است
كه نكوهش چنين درخواستى مستقيما متوجّه بنى اسرائيل بوده، نه موسى عليه السّلام.
اعضاء
و جوارح
اشاعره
چنين مىپندارند كه خداوند داراى اعضا و جوارح است؛ دست، پا، صورت و چشم دارد و به
آياتى تمسّك جستهاند كه در آنها واژههاى «يد، وجه، عين و ساق» به كار رفته است؛
از قبيل «وَ قالَتِ الْيَهُودُ يَدُ اللَّهِ مَغْلُولَةٌ غُلَّتْ
أَيْدِيهِمْ وَ لُعِنُوا بِما قالُوا بَلْ يَداهُ مَبْسُوطَتانِ يُنْفِقُ كَيْفَ
يَشاءُ[4]؛
يهوديان [پنداشتند و] گفتند: دست خدا