نام کتاب : علوم قرآنى نویسنده : معرفت، محمد هادى جلد : 1 صفحه : 198
نكردهاند، بلكه با آن چه كه به
خود قرّاء منسوب است مخالفت ورزيدهاند. اينان گاه علت مخالفت خود را بيان
كردهاند و اين خود نشان مىدهد كه مخالفت آنان با خطاها و اشتباهات قاريان است.
ابو العباس مبرّد با قرائت اهل مدينه كه كلمه «اطهر» در آيه «هؤُلاءِ بَناتِي هُنَّ أَطْهَرُ لَكُمْ»[1] را منصوب مىخواندهاند، مخالفت كرده و در علت مخالفت خود مىگويد:
«اين قرائت ابن مروان است كه در دانش و ادب عربى آگاهى نداشته است»[2].
از اين قبيل نمونهها بسيار است.
ابن
قتيبه، در فصلى از كتاب خود، نمونههايى از خطاها و غلطهاى قرّاء معروف را، از
جمله حمزه و نافع كه از قرّاء سبعة هستند، جمعآورى كرده و مىگويد: «كمتر كسى از
اين طبقه است كه دچار غلط و اشتباه نشده باشد»[3].
چنانكه محمد عضيمة بسيارى از اشتباهات و خطاهاى نحويان را كه برخى از آنان نيز
قارى بودهاند، در اين زمينه جمعآورى كرده و آنان را به ضعف درك و شناخت كم متهم
كرده است. از ابن جنّى نقل مىكند كه وى در كتاب خود به نام «الخصائص» به طور كلى،
قرّاء را به ضعف درايت؛ و در كتاب ديگر خود به نام «المنصف» آنان را به داشتن
اشتباهات و خطاها وصف مىكند، زيرا آنان مبنايى براى قياس ندارند[4].
در
كتاب «المرشد الوجيز» بابى است پيرامون ايرادات ارباب لغت و ادب بر برخى از
قرائتهاى قرّاء كه از جمله آنها موارد زير است:
ايراد
بر «البزىّ» كه در 31 مورد از قرآن «تاء» اول افعال مستقبل را در حال وصل مشدّد
خوانده است، مانند «وَ لا تَيَمَّمُوا الْخَبِيثَ»[5].
ايراد
بر ابو عمرو در مورد ادغام؛ وى اگر دو حرف همانند را كه در دو كلمه مجاور يكديگر
قرار گيرند، اعم از آن كه ما قبل آن ساكن باشد و يا متحرك، ادغام مىكند؛ مانند:
«شَهْرُ رَمَضانَ»[6] و
«ذاتِ الشَّوْكَةِ تَكُونُ»[7].
ايراد
بر حمزه در مورد قرائت «فَمَا اسْتَطاعُوا»[8] كه
آن را به صورت «فما اسطاعوا»