نام کتاب : تناسب آيات نویسنده : معرفت، محمد هادى جلد : 1 صفحه : 144
محاوراتشان
به چشم مىخورد. و اين مسئله خارقالعاده و بىسابقهاى نيست، چنانكه شاعر[1]
مىگويد:
قلنا لها: قفى لنا، قالت: «قاف»
لا تحسبى إنّا نسينا الإيجاف
منظور
مخاطب از «قاف» اين است كه: وقفت: يعنى ايستادم، ولى به آن معنا به طور رمزى با
اظهار «قاف» اشاره كرده است.
همچنين
عربها به «نحّاس/ مسگر» با حرف «ص» رمزى اشاره كردهاند و به «نقد» با حرف «ع» رمز
دادهاند و به «سحاب/ ابر» با حرف «غ» اشاره كردهاند و همچنين چيزهايى را با حروف
نامگذارى كردهاند؛ مثلا كوه را قاف و «حوت/ ماهى» را نون ناميدهاند و گاهى هم
افراد خاصى را با حروف نام نهادهاند، چنانكه پدر حارثه را «لام» ناميده و
گفتهاند: حارثة بن لام.
از
جمله امورى كه بر اين مطلب گواهى مىدهد، همانا حذف حروفى از كلمه است كه قسمتى را
حذف نموده و باقيمانده كلمه را مىآورند تا بر آن حروف محذوف دلالت نمايد، چنانكه
در مناداى مرخّم، مىگويند: «يا حار» به جاى «يا حارث» و يا مىگويند «يا مال» به
جاى «يا مالك» و مانند قول رجز خوان عرب[2]
كه مىگويد:
[1] در تفسير خازن، آن را به« راجز» نسبت داده است و
گفته است: كقول الراجز: يعنى: به او( معشوقه) گفتيم كه جهت ما توقف نما، گفت كه
بچشم مىايستم. خيال نكنى كه ما رعب و ترس را فراموش نمودهايم.
[2] او همان اغلب بن عمرو العجلى از شعراء مخضرمين و از
معمّرين بوده كه در سال 21 هجرى در واقعه نهاوند كه در جمله اعزاميهاى كوفه بدانجا
اعزام شده بود، فوت كرد و او اول كسى است كه رجزهاى طولانى را خوانده و به اسم«
راجز» ناميده شده است.