نام کتاب : تاريخ قرآن نویسنده : معرفت، محمد هادى جلد : 1 صفحه : 14
1. براى
تحقيق و بررسى نمونههاى وحى آسمانى به كتابهاى تحريفشده كه ترجمههاى ناقص و
آميخته با تصرّفات ديگران است، رجوع كردهاند؛ در حالى كه قبلا مىبايست از صحت
اين نوشتهها اطمينان پيدا مىكردند.
2.
انسان را موجودى مادى فرض كردهاند؛ حال آنكه انسان تركيبى از روح و جسد است كه
روحش از سنخ ملأ اعلى است و سنخيت كه شرط برقرارى رابطه محسوب مىشود، وحى را
امكانپذير مىكند.
من ملك بودم و فردوس برين جايم بود
آدم آورد در اين دير خرابآبادم
**
«هبطت
اليك من المحلّ الأرفع
ورقاء ذات تعزّز و تمنّع»
**
«أ تزعم
انّك جرم صغير
و فيك انطوى العالم الأكبر»
مسأله
روحانيت انسان و سنخيّت او با ملأ اعلى، در جاى خود به طور مفصل بحث شده است، ولى
براى اينكه بتوانيم بحث وحى و جايگاه آن را به خوبى توضيح دهيم و امكان آن را به
اثبات رسانيم، به توضيحاتى چند از قرآن و حديث اشاره مىكنيم.
روحانيّت
انسان
روحانيّت
انسان يكى از مسائلى است كه از ديرباز فكر بشر را به خود مشغول ساخته است و در
فلسفه، فرهنگ و هنر نيز جايگاه خاصى دارد. همچنين در قرآن و حديث بارها بدان اشاره
شده است، در فلسفه اسلامى نيز اين مسئله مطرح است. در اينجا به گوشهاى از آنچه در
قرآن و حديث در اين باره آمده است، مىپردازيم:
انسان
موجودى دو جانبه است كه در ميانه دو جهان مادّه و ما فوق ماده قرار دارد و داراى
روح و جسم است، از طرفى متعالى است و دست بر آسمان دارد و از طرف ديگر متسافل است
و بر زمين دست نهاده. قرآن پس از آنكه مراحل آفرينش انسان را- در دوران جنينى- وصف
مىكند، او را به جايى مىرساند كه از جهان مادّه فراتر مىرود و روح متعالى در او
دميده مىشود: «وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ مِنْ سُلالَةٍ مِنْ طِينٍ ثُمَّ
جَعَلْناهُ نُطْفَةً فِي قَرارٍ مَكِينٍ ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً
فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظاماً فَكَسَوْنَا
الْعِظامَ لَحْماً ...»،[1] (و ما