نام کتاب : آموزش علوم قرآن - ط مؤسسه فرهنگى انتشاراتى التمهيد نویسنده : معرفت، محمد هادى جلد : 1 صفحه : 128
فَكَذَّبُوهُ
فَعَقَرُوها فَدَمْدَمَ عَلَيْهِمْ رَبُّهُمْ بِذَنْبِهِمْ فَسَوَّاها وَ لا
يَخافُ عُقْباها؛[1] قوم ثمود بر اثر طغيان [پيامبرشان را] تكذيب
كردند آنگاه كه شقىترين آنها به پاخاست و فرستاده الهى [صالح] به آنان گفت: ناقه
خدا [همان شترى كه معجزه الهى بود] را با آبشخورش واگذاريد [و مزاحم آن نشويد] ولى
آنها او را تكذيب كردند و ناقه را پى كردند؛ از اين رو پروردگارشان آنها [و
سرزمينشان] را به خاطر گناهانشان در هم كوبيد و با خاك يكسان كرد و او هرگز از
فرجام اين كار [مجازات ستمگران] بيم ندارد».
هدف
اصلى در اين داستان، تكذيب رسالت و آيت آن (: ناقه) است؛ لذا سبك و سياق بيان،
تنها پيرامون همين محور شكل گرفته و عناصر قصه بر بيان اين غرض متمركز شده است؛ در
اين داستان نام قوم ثمود آمده، ولى شخصيت اصلى آن «صالح» با تعبير «رسول اللَّه» و
شخصيت منفى قصه با تعبير «أشقاها» ذكر شده است و تمام عناصر داستان در خدمت هدف آن
قرار گرفته است.[2]
2.
واقعگرايى
قصص
قرآنى از نظر ادبى واقعگرا شمرده مىشوند؛ زيرا قصههاى قرآنى «حق» هستند:
«نَحْنُ نَقُصُّ عَلَيْكَ نَبَأَهُمْ بِالْحَقِّ»[3]؛
يعنى آنچه را بر تو فرو مىخوانيم و از سرگذشت آنان (اصحاب كهف) خبر مىدهيم،
تماماً عين حقيقت است كه واقع شده و هرگز تخيل در آن راه ندارد؛ بنابراين حوادث
خارقالعاده در قِصَص قرآنى، از واقعيات شمرده مىشوند و حقيقت دارند، چه اين
حوادث از معجزات شمرده شوند؛ مانند عصاى موسى و دم مسيحا و چه از حوادث
اعجابانگيز؛ مانند حوادث سفر موسى، خواب صد ساله عُزَير و خواب