راستى ما در عمل معرف ما خواهد بود، نه وعيد و ترساندن! سپس
از منبر پائين آمد عرّيفها و مردم را شديداً تحت فشار قرار داد، گفت:
اسامى اشخاص ناشناس و
مخالف امير المؤمنين [يزيد] و خوارج و افراد مشكوكى كه قصد مخالفت و دشمنى دارند
را برايم بنويسيد. هر كس نام آنان را برايم بنويسد با او كارى ندارم، ولى آنكه نام
احدى را براى ما ننويسد بايد ضمانت كند كه كسى از عرافهاش[1] با ما مخالفت نكند و از ميانشان كسى
با ما دشمنى نورزد، در غير اين صورت، ذمّهام را از آن عرّيف برىء مىدانم و مال
او و ريختن خونش بر ما حلال مىشود، و هر عرّيفى كه در عرافهاش أحدى از دشمنان
امير المؤمنين [يزيد] پيدا شود كه به ما معرفى نكرده باشد [آن دشمن] بر در خانه
عرّيف بدار آويخته خواهد شد و عطاى آن عرافه قطع گرديده و آن عرّيف به محلى در
عمان زاره[2] تبعيد خواهد
شد.[3]
انتقال مسلم از خانه
مختار به منزل هانى
[4] (1) وقتى خبر ورود عبيد
الله و سخنرانىاش و تحت فشار قرار دادن عريفها و مردم به گوش مسلم رسيد از خانه
مختار- [كه لو رفته بود]- خارج شده، به طرف خانه هانى بن عروه مرادى رفت و وارد
درگاهى خانهاش شد، [سپس شخصى را] به دنبال هانى فرستاد، هانى نزد مسلم آمد، وقتى
او را ديد ناراحت شد، مسلم گفت:
[1] جمعيت كوفه از گروههاى متعددى ساخته مىشد كه
توزيع حقوق هر طبقه به گروهها و واحدهاى كوچكتر محول مىگرديد و شخصى از هر گروه
به عنوان سرپرست توزيع حقوق برگزيده مىشد. اين گروهها عرافه و شخصى كه مسئول آن
بود عرّيف ناميده مىشد.
[2] عمان زاره: همين عمان فعلى است كه مجاور درياى
عمان قرار گرفته و گرماى شديدى دارد. بطورى كه زندگى در آنجا بسيار سخت است لذا ابن
زياد مخالفين را به تبعيد به عمان تهديد كرده است.
[3] تاريخ طبرى، 5: 358 و 359 به نقل از أبى مخنف
از معلّى بن كليب از أبى ودّاك و رك: ارشاد شيخ مفيد، 2:
44 و 45.
[4] اين خبر را أبى مخنف از معلّى بن كليب از أبى
ودّاك نقل كرده است.