نام کتاب : أسرار آل محمد عليهم السلام نویسنده : سليم بن قيس الهلالي جلد : 1 صفحه : 607
فرمود: منصوب كردن آن حضرت مرا در غدير خم، كه به امر خداى
تبارك و تعالى ولايت را از جانب او برايم اقامه نمود. و ديگر سخن او كه فرمود: «تو
نسبت به من همچون هارون نسبت به موسى هستى»[1].
بيمارى امير المؤمنين
عليه السّلام در سفر و دعاى پيامبر صلى اللَّه عليه و آله[2]
فرمود: من با پيامبر صلى
اللَّه عليه و آله به سفر رفتم، و اين قبل از آن بود كه حضرت همسرانش را به حجاب
امر كند. من به پيامبر صلى اللَّه عليه و آله خدمت مىكردم و آن حضرت خدمتگزار
ديگرى نداشت.
آن حضرت بجز يك لحاف،
روانداز ديگرى نداشت و عايشه هم همراه او بود.
پيامبر صلى اللَّه عليه
و آله بين من و عايشه مىخوابيد و ما سه نفرى جز همان يك لحاف چيزى نداشتيم.
هر گاه حضرت براى نماز[3] بر مىخاست
وسط لحاف را بين من و عايشه پايين مىآورد تا لحاف به زيراندازى كه زير ما بود
برسد و پيامبر صلى اللَّه عليه و آله بر مىخاست و نماز مىخواند.
يك شب مرا تب گرفت و
بيدارم نگه داشت. پيامبر صلى اللَّه عليه و آله بخاطر بيدارى من بيدار ماند، و آن
شب را بين من و محل نماز خود به صبح رساند كه مقدارى نماز مىخواند و سپس نزد من
مىآمد و حال مرا مىپرسيد و به من توجّه مىكرد، و تا صبح كارش همين بود.
وقتى صبح شد نماز صبح را
با اصحابش خواند و سپس فرمود: «خدايا، على را شفا و عافيت بده او امشب از دردى كه
داشت مرا بيدار نگه داشت». با اين دعا از بيمارى كه قبل از آن داشتم خلاص شدم.
امير المؤمنين عليه
السّلام فرمود: بعد پيامبر صلى اللَّه عليه و آله فرمود: برادرم، بشارت باد ترا- و
اين سخن را طورى فرمود كه اصحابش مىشنيدند-. عرض كردم: يا رسول اللَّه، خدا تو را
بشارت خير دهد و مرا فدايت گرداند.
[1] در كتاب احتجاج اضافه دارد:« مگر آنكه پيامبرى
بعد از من نيست».
[2] اين جريان در حديث 36 ص 495 همين كتاب نيز ذكر
شد.