responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : أسرار آل محمد عليهم السلام نویسنده : سليم بن قيس الهلالي    جلد : 1  صفحه : 575

49 ناگفته‌هايى از جريان «انّ الرجل ليهجر»:

سخن پيامبر صلى اللَّه عليه و آله در غياب عمر، نوشتن كتف و شاهد گرفتن بر آن، برنامه‌اى كه پيامبر صلى اللَّه عليه و آله براى نوشتن كتف در نظر داشت. تأييد اين حديث.

ناگفته‌هايى از جريان «انّ الرجل ليهجر»

سليم بن قيس مى‌گويد: از سلمان شنيدم كه مى‌گفت: بعد از آنكه آن مرد (عمر) آن سخن را گفت‌[1] و پيامبر صلى اللَّه عليه و آله غضبناك شد و «كتف» را رها كرد، از امير المؤمنين عليه السّلام شنيدم كه فرمود: «آيا از پيامبر صلى اللَّه عليه و آله نپرسيم چه مطلبى مى‌خواست در كتف بنويسد كه اگر آن را مى‌نوشت احدى گمراه نمى‌شد و دو نفر هم اختلاف نمى‌كردند»؟

سخن پيامبر صلى اللَّه عليه و آله در غياب عمر

من سكوت كردم تا كسانى كه در خانه بودند برخاستند و فقط امير المؤمنين و فاطمه و حسن و حسين عليهم السّلام باقى ماندند. من و دو رفيقم ابو ذر و مقداد هم خواستيم برخيزيم كه على عليه السّلام به ما فرمود: بنشينيد.

حضرت مى‌خواست از پيامبر صلى اللَّه عليه و آله سؤال كند و ما هم مى‌شنيديم، ولى خود پيامبر صلى اللَّه عليه و آله ابتداء فرمود: «برادرم، نشنيدى دشمن خدا چه گفت؟! جبرئيل كمى قبل از اين نزد من آمد و به من خبر داد كه او سامرى اين امّت است و رفيقش (ابو بكر) گوساله آن است‌[2]، و خداوند تفرقه و اختلاف را بعد از من بر امّتم نوشته است. لذا جبرئيل به من دستور داد


[1] منظور همان سخن عمر است كه وقتى پيامبر صلى اللَّه عليه و آله در ساعات آخر عمر كتف طلب كرد تا در آن چيزى بنويسد كه مردم هرگز گمراه نشوند، عمر گفت:« پيامبر هذيان مى‌گويد»! و بدين وسيله از نوشتن كتف مانع شد. منظور از« كتف» هم استخوان پهن شانه گاو يا شتر است كه براى نوشتن از آن استفاده مى‌كردند.

[2]« ج» خ ل: او سامرى اين امت و رفيق گوساله آن است.

نام کتاب : أسرار آل محمد عليهم السلام نویسنده : سليم بن قيس الهلالي    جلد : 1  صفحه : 575
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست