responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : أسرار آل محمد عليهم السلام نویسنده : سليم بن قيس الهلالي    جلد : 1  صفحه : 565

عمر دستور داد آن دو را از مسجد خارج كنند و گفت: «ما را با زنان چه كار است»!

تهديد سوم به قتل براى بيعت اجبارى‌

بعد عمر گفت: اى على، برخيز و بيعت كن. حضرت فرمود: اگر نكنم؟ گفت: بخدا قسم در اين صورت گردنت را مى‌زنيم‌[1]! حضرت فرمود: بخدا قسم دروغ گفتى اى پسر صُهاك، تو قدرت بر اين كار ندارى، تو پست‌تر و ضعيف‌تر از اين هستى.

تهديد چهارم به قتل براى بيعت اجبارى‌

خالد بن وليد از جا برخاست و شمشيرش را بيرون كشيد و گفت: «بخدا قسم اگر بيعت نكنى تو را مى‌كشم»! امير المؤمنين عليه السّلام به طرف او برخاست و جلو لباسش را گرفت و او را به عقب پرتاب كرد[2] بطورى كه او را بر قفا به زمين انداخت و شمشير از دستش افتاد!

تهديد پنجم به قتل براى بيعت اجبارى‌

عمر گفت: اى على بن ابى طالب، برخيز و بيعت كن. حضرت فرمود: اگر نكنم؟

گفت: بخدا قسم در اين صورت تو را مى‌كشيم.

امير المؤمنين عليه السّلام سه مرتبه با اين سخن حجت را بر آنان تمام كرد و سپس بدون آنكه كف دستش را باز كند دستش را دراز كرد.

ابو بكر هم بر دست او زد و به همين مقدار از او قانع شد.

سپس حضرت به طرف منزلش حركت كرد، و مردم در پى حضرت به راه افتادند.


[1]« الف»: گردنت زده مى‌شود.

[2]« د»: سپس او را بلند كرد.

نام کتاب : أسرار آل محمد عليهم السلام نویسنده : سليم بن قيس الهلالي    جلد : 1  صفحه : 565
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست