نام کتاب : أسرار آل محمد عليهم السلام نویسنده : سليم بن قيس الهلالي جلد : 1 صفحه : 450
1 احتجاجات قيس بن سعد بر معاويه
ابان از سليم و عمر بن
ابى سلمه نقل مىكند- و حديث هر دوى آنها يكى است- اين دو گفتند:
معاويه در زمان حكومت
خود بعد از آنكه امير المؤمنين عليه السّلام شهيد شد و او با امام حسن عليه
السّلام صلح كرد[1] بعنوان سفر
حج وارد مدينه شد. اهل مدينه به استقبال او آمدند و معاويه متوجّه شد افرادى از
قريش كه به استقبال او آمدهاند بيشتر از انصار هستند. در اين باره سؤال كرد، و به
او گفته شد: «آنان فقيرند و سوارى براى آمدن ندارند»!
سخنان قيس در باره
سوابق معاويه
معاويه رو به قيس بن سعد
بن عباده كرد و گفت: اى گروه انصار، چرا شما همراه برادرانتان از قريش به استقبال
من نيامديد؟
قيس- كه بزرگ انصار و
پسر بزرگ آنان بود[2]- گفت: اى
امير المؤمنين، ما را خانهنشين كرد اين جهت كه چهارپايى نداشتيم[3].
معاويه گفت: پس شتران[4] شما كجايند؟
قيس گفت: آنها را در روز بدر و احد و بعد
[1]« ب»: بعد از شهادت امام حسن عليه السّلام.« ب»
خ ل: بعد از آنكه على عليه السّلام به شهادت رسيد و امام حسن عليه السّلام با او
بيعت كرد.« ج»: معاويه هنگامى كه بعد از شهادت امير المؤمنين عليه السّلام و در
زمان حيات امام حسن عليه السّلام خلافت را بدست گرفت وارد مدينه شد بعد از آنكه با
امام حسن عليه السّلام عهد و پيمانى طبق شرايطى بست و بعد از ناراحتىهايى كه براى
آن حضرت پيش آمد و مردم او را خوار كردند و موجب پيمان صلح آن حضرت شد.
[2] پدر قيس، همان سعد بن عباده است كه رئيس كل
انصار بود.
[3]« ب» و« د»: فقر و حاجت ما را بازداشت،
چهارپايى نداشتيم.
[4] عبارت عربى« نواضح» است. اين كلمه جمع« ناضح»
به معناى شترانى است كه بر روى آن آب حمل مىكنند.
نام کتاب : أسرار آل محمد عليهم السلام نویسنده : سليم بن قيس الهلالي جلد : 1 صفحه : 450