responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : أسرار آل محمد عليهم السلام نویسنده : سليم بن قيس الهلالي    جلد : 1  صفحه : 338

الحاق خانه جعفر به مسجد

تعجب است از اينكه عمر خانه برادرم جعفر را خراب كرد و آن را به مسجد ملحق نمود و از قيمت آن نه كم و نه زياد چيزى به پسرانش نداد. مردم هم اين را بر او عيب نگرفتند و تغيير هم ندادند، گويى خانه مردى از ديلم را گرفته است‌[1]!

بدعت در غسل جنابت‌

تعجب است از جهل عمر و جهل امّت كه او به همه عمّالش نوشت: «اگر جنب آب پيدا نكرد بر او واجب نيست نماز بخواند، و نبايد بر خاك تيمّم كند تا آب بيابد، اگر چه آب پيدا نكند تا خدا را ملاقات كند»! مردم هم قبول كردند و به آن راضى شدند، در حالى كه هم خود او و هم مردم مى‌دانستند كه پيامبر صلى اللَّه عليه و آله به عمار و ابو ذر دستور داد كه از جنابت تيمّم كنند و نماز بخوانند. اين دو نفر و غير اينها هم نزد عمر شهادت دادند[2]، ولى او قبول نكرد و در مقابل آنان سرى بلند نكرد و توجهى ننمود.

بدعت در ارث جدّ

تعجب از اينكه آن دو بدون علم و بى‌توجه و از روى جهل قضاوتهاى مختلفى در باره ارث جد نمودند[3]، و از روى جرأت بر پروردگار و بى‌تقوائى آنچه را نمى‌دانستند ادعا كردند. آنان ادعا كردند كه پيامبر صلى اللَّه عليه و آله از دنيا رفت در حالى كه در باره جدّ


[1]« ب» و« د»: مردم او را سرزنش نكردند گويى خانه مردى از ترك يا كابل را گرفته است.

[2] در الغدير: ج 6 ص 83 روايت كرده است كه مردى نزد عمر آمد و گفت: من جنب شدم و آب پيدا نكردم. عمر گفت: نماز نخوان! عمار گفت: آيا بياد ندارى كه من و تو در لشكرى به جنگ رفته بوديم و جنب شديم و آب نيافتيم. در آن روز تو نماز نخواندى ولى من در خاك غلطيدم و نماز خواندم. پيامبر صلى اللَّه عليه و آله فرمود: كافى بود دستت را بر خاك بزنى و در آن بدمى و به صورت و دستانت بكشى. عمر در جواب عمار گفت: اى عمار از خدا بترس!! عمار هم گفت: اگر نمى‌خواهى اين حديث را نقل نكنم!!

[3] از آنجا كه در باره ارث جدّ( پدر بزرگ) هم ابو بكر و هم عمر قضاوتهاى مختلفى نموده‌اند لذا در اين قسمت ضمير تثنيه آمده و هر دو نفر ذكر شده‌اند. به الغدير: ج 6 ص 117 و ج 7 ص 120 مراجعه شود.

نام کتاب : أسرار آل محمد عليهم السلام نویسنده : سليم بن قيس الهلالي    جلد : 1  صفحه : 338
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست