نام کتاب : أسرار آل محمد عليهم السلام نویسنده : سليم بن قيس الهلالي جلد : 1 صفحه : 301
سپس طلحه رو به حضرت كرد و گفت: همه آنچه گفتى و ادعا كردى حق
است، و آنچه از سابقه و فضيلت كه با آنها استدلال كردى ما هم اقرار مىكنيم و قبول
داريم ولى در باره خلافت، اين پنج نفر به آنچه شنيدى شهادت دادند!
جواب اوّل: معاهده بر
صحيفه ملعونه
در اينجا على عليه
السّلام بپا خاست و از سخن طلحه به غضب آمد و چيزى را كه كتمان مىكرد فاش نمود و
مطلبى را روشن كرد كه در روز مرگ عمر فرموده بود ولى مردم مقصود آن حضرت را
نفهميده بودند[1].
حضرت رو به طلحه كرد و
در حالى كه مردم مىشنيدند فرمود: اى طلحه، بخدا قسم نوشتهاى كه روز قيامت با آن
خدا را ملاقات كنم محبوبتر از نوشته اين پنج نفر نيست كه در حجة الوداع در خانه
كعبه بر سر وفاى به آن هم پيمان شدند كه: «اگر خداوند محمد را بكشد يا بميرد يك
ديگر را بر ضدّ من كمك كنند و پشتيبانى نمايند تا به خلافت نرسم»[2]!
جواب دوم: حديث غدير
حضرت فرمود: اى طلحه،
دليل بر بطلان آنچه بدان شهادت دادند[3]، سخن پيامبر
صلى اللَّه عليه و آله است كه در روز غدير خم فرمود: «هر كس من نسبت به او از خودش
صاحب اختيارترم على هم نسبت به او از خودش صاحب اختيارتر است». من چگونه مىتوانم
بر آنان صاحب اختيارتر از خودشان باشم در حالى كه آنان اميران و حاكمان بر من
باشند؟!
[1] در بحار: ج 8 قديم ص 22 و 27 روايت كرده كه
وقتى عمر مرد و جنازه او را در كفن پيچيدند، امير المؤمنين عليه السّلام نگاهى به
جنازهاش كرد و فرمود:« هيچ كس را بيشتر دوست ندارم كه با صحيفه و نوشتهاش خدا را
ملاقات كنم مانند اين به كفن پيچيده»، كه اكثر مردم منظور حضرت را نفهميدند. در
عبارات فوق امير المؤمنين عليه السّلام منظور از صحيفه را بيان فرموده است.