نام کتاب : أسرار آل محمد عليهم السلام نویسنده : سليم بن قيس الهلالي جلد : 1 صفحه : 299
اهل بيتت چنيناند؟ فرمود: نه، فقط اوصياء من از اهل بيتم، كه
اوّل آنان برادرم و وزيرم و وارثم و خليفه من در امّتم و صاحب اختيار هر مؤمنى بعد
از من علىّ است. سپس پسرم حسن، سپس پسرم حسين، سپس نه نفر از فرزندان حسين يكى پس
از ديگرى تا بر سر حوض كوثر نزد من آيند. آنان شاهدان خدا در زمين و حجّتهاى او
بر خلقش و خزانهداران علم او و معادن حكمت اويند. هر كس آنان را اطاعت كند خدا را
اطاعت كرده و هر كس از آنان سرپيچى كند از فرمان خدا سرپيچى كرده است»؟
همه گفتند: شهادت
مىدهيم كه پيامبر صلى اللَّه عليه و آله اين مطلب را فرمود.
كيفيّت مجلس مناشده
سپس سؤالهاى امير
المؤمنين عليه السّلام از مردم تا ذكر آخر فضائلش ادامه پيدا كرد، و حضرت چيزى
باقى نگذاشت مگر آنكه در آن مورد آنان را قسم داد و از آنان سؤال كرد تا آنكه همه
مناقبش را و بسيارى از آنچه پيامبر صلى اللَّه عليه و آله به او فرموده بود ذكر
كرد، و در همه آنها مردم سخن او را تصديق مىكردند و شهادت مىدادند كه سخن حقّى
است.
سليم مىگويد: امير
المؤمنين عليه السّلام چيزى از آنچه خداوند بخصوص در باره او يا در باره او و اهل
بيتش در قرآن يا بر لسان پيامبر صلى اللَّه عليه و آله نازل كرده بود باقى نگذاشت
مگر آنكه در آن مورد مردم را قسم داد. در بعضى از آنها همه مىگفتند: «آرى»، و در
مواردى عدهاى ساكت مىماندند و بقيه مىگفتند: «آرى بخدا قسم»، و آنان كه ساكت
بودند به اقراركنندگان مىگفتند: شما نزد ما مورد اعتماد هستيد، و غير شما هم از
كسانى كه به آنان اعتماد داريم براى ما نقل كردهاند كه اين مطالب را از پيامبر
صلى اللَّه عليه و آله شنيدهاند.
حضرت فرمود: آيا اقرار
مىكنيد كه پيامبر صلى اللَّه عليه و آله فرمود: «هر كس گمان كند مرا دوست دارد و
بغض على را دارد، چنين كسى دروغ مىگويد و مرا دوست ندارد»، و حضرت هنگام سخن دست
بر سر من[1] گذاشت. كسى
از حضرت پرسيد: يا رسول اللَّه، اين مطلب چطور مىشود؟ فرمود: «زيرا او از من است
و من از اويم. هر كس او را دوست