نام کتاب : أسرار آل محمد عليهم السلام نویسنده : سليم بن قيس الهلالي جلد : 1 صفحه : 271
مىفهميدند، بلكه در ميان آنان كسانى بودند كه سؤال مىكردند
ولى در مورد جواب سؤال توضيح و بيانى از حضرت نمىخواستند. حتّى دوست داشتند كه
تازه وارد يا اعرابى بيايد و از پيامبر صلى اللَّه عليه و آله سؤال كند تا از او
بشنوند.
رابطه امير المؤمنين
عليه السّلام با پيامبر صلى اللَّه عليه و آله در علم
من هر روز يك بار و هر
شب يك بار به خدمت پيامبر صلى اللَّه عليه و آله مىرسيدم و در آنجا با من خلوت
مىنمود، و هر جا كه مىرفت من هم مىرفتم[1].
اصحاب پيامبر هم مىدانستند كه اين كار را با غير من نسبت به احدى از مردم انجام
نمىدهد.
اين برنامه گاهى در منزل
من بود[2] كه پيامبر
صلى اللَّه عليه و آله نزد من مىآمد! هر گاه من در يكى از منازلش به خدمت او وارد
مىشدم با من تنها مىشد و به همسرانش دستور مىداد تا برخيزند و جز من و او كسى
نمىماند، ولى وقتى براى خلوت به خانه من مىآمد فاطمه و هيچ يك از دو پسرم (حسن و
حسين) از پيش ما بر نمىخاستند.
برنامه چنين بود كه تا سؤال
داشتم جوابم را مىفرمود، و وقتى ساكت مىشدم يا سؤالهايم تمام مىشد خود آن حضرت
شروع مىكرد. آيهاى از قرآن بر او نازل نشد مگر آنكه آن را برايم خواند و من
برايش خواندم[3] و آن را بر
من املا كرد و من همه را به خط خود نوشتم، و از خدا خواست كه آن را به من بفهماند
و در حفظ من قرار دهد[4].
[2] عبارت در كتاب كافى چنين است: اكثرا اين
برنامه در منزل من بود.
[3] كلمه« أقرأنيها»، يعنى من خواندم و او گوش
داد و صحّت ياد گرفتن مرا تصديق فرمود.
[4] اين عبارات در كتاب بصائر الدرجات و تحف
العقول چنين است: آيهاى در باره شب يا روز، آسمان و زمين، دنيا و آخرت، بهشت و
جهنم، دشت و كوه، نور و ظلمت بر او نازل نشد مگر آنكه مرا به قرائت آن واداشت و بر
من املا نمود و به دست خود نوشتم و تأويل و تفسير و محكم و متشابه و خاص و عام و
اينكه چگونه و كجا و در باره چه كسانى تا روز قيامت نازل شده را به من آموخت.
نام کتاب : أسرار آل محمد عليهم السلام نویسنده : سليم بن قيس الهلالي جلد : 1 صفحه : 271