من اغلب اشاره كردهام كه استفاده از دنياى مجازى رايانه، كه نحوه
كار مغز را تشريح مىكند، در تسخير و فهم اهميت انگيزه، ناكام مانده است. رايانه
همچنين در ابعاد مهم ديگرى نيز به هدف نرسيده است؛ از جمله اينكه تفاوتهاى فردى
فوقالعاده و عظيم بين يك دانشآموز با ديگرى را در نظر نگرفته است.
بعضى از بچهها هم پسر و هم دختر، حتّى اگر در يك جو رقابتى ببازند،
شكوفا خواهند شد؛ امّا بعضى ديگر از بچهها تحت استرس رقابت، پژمرده مىشوند يا از
پا مىافتند يا عقبنشينى مىكنند. آيا رقابت خوب است يا بد؟ البته پاسخ اين پرسش
بستگى به فرزند شما دارد.
[حال اين پرسش را مطرح مىكنم]؛ به نظر شما چه تغييراتى طى سى سال
گذشته در مدارس و جامعه ما ممكن است رخ داده باشد كه باعث گريزانى پسران از مدارس
شده است؟
1. آموزش فيزيكى (بدنى) سنّتى؛ در گذشته كلاس ژيمناستيك، بسيارى از
فرصتها را براى اينكه پسران هيجان پيروزى و اضطراب شكست را تجربه كنند، ايجاد
مىكرد. درست مانند بازىهايى چون شوت زدن (كيك بال) يا فرار و جاخالى دادن (داج
بال).
امّا بيش از 30 سال پيش، بسيارى از مدارس مناطق مختلف، ورزشهايى مانند
داج بال را كنار گذاشتند. به نظر آنها، ورزشهايى مانند داج بال و مشابه آن،
نتيجهاى جز خشونت ندارد. بدين ترتيب رقابت و