و بو كنند، به عنوان مخالفت و تضاد با
كامپيوترهاى پيچيده شبيهساز، براى درمان اختلال بيشفعّالى و كاهش توجّه، مفيد و
سودمند است.
عجيب آنكه، جايگزين كردن محيط خارج از منزل، ارزانتر از برنامههاى
گران كامپيوترى مىباشد. پسران در مقايسه با دختران دو برابر بيشتر مورد درمان
«بيشفعّالى» قرارگرفتهاند و نرخ تشخيص «بيشفعّالى»، هم در پسران و هم در دختران
در دو دهه گذشته به سرعت بالا رفته است. يك مسئله عجيب آن است كه هرچه از علم
تئورى به سمت علم تجربى تغيير مسير دهيم، ممكن است بر افزايش ناگهانى تعداد
بچههايى كه جهت «بيشفعّالى» مورد درمان قرار مىگيرند، بيشتر اثر بگذاريم.
همانطور كه «لوف» مشاهده كرده است بينش اينكه سلامت روان بچههاى
شما از خاكى بودن دستان آنها ناشى شود، بينشى جديد نيست. دكتر «بنجامين راش»[1] يكى از امضا كنندگان بيانيه
استقلال، بيش از دويست سال پيش بيان كرده بود كه «كندن زمين، اثر شفابخشى بر روى
بيمارىهاى روحى- روانى دارد.»
ما دانستهها و معلومات پدر بزرگهايمان را فراموش كردهايم. بچهها
به يك توازن ميان دانش تجربى و دانشى كه از كتابها مىآموزند، نياز دارند؛
همانطور كه به توازن ميان نشستن و ايستادن، به توازن ميان كلاس و گردش علمى و ...
نيازمندند. اين موضوع هم براى دختران و هم پسران