شامپانزهها را در زيستگاه طبيعىشان در
دنياى وحش بررسى كردند. اين شامپانزهها روش مخصوصى براى انجام كارهايشان داشتند؛
براى نمونه، آنها دوست داشتند موريانهها را صيد كنند. شامپانزههاى بزرگ،
شاخههاى درختان را قطع مىكردند و آنها را به اندازه مناسب مىبريدند. سپس برگها
را مىكندند و شاخهها را از زير برروى كپه خاك فرو مىكردند. سپس 1 يا 2 دقيقه
منتظر مىماندند، با دقت شاخهها را كه موريانههاى تازه و خوشمزه به آن چسبيده
بودند، بيرون مىكشيدند و اين غذاى ميان وعده خوبى براى آنها بود. لانسدورف، ابرلى
و پيوسى تفاوتهاى جنسيتى منطقىاى را در شامپانزههاى نوجوان نر و ماده كشف كردند
كه چگونه از بزرگترهايشان آموزش مىبينند. شامپانزههاى ماده به والدينشان و
معمولًا يكى از آنها كه به آنها روند كار را نشان مىدهد، توجّه زيادى دارند. سپس
اين شامپانزههاى دختر، دقيقاً همان كارهايى را انجام مىدهند كه بزرگترها به
آنها نشان مىدهند. براى نمونه، شاخهها را مىشكنند، آنها را به همان اندازه
مىبرند، همانگونه كه بزرگترها آن را انجام مىدهند، برگها را همان طور
مىچينند و سپس كارهاى ديگر. امّا شامپانزههاى جوان نر به بزرگترها اعتنا نمىكنند.
آنها ترجيح مىدهند با ديگر شامپانزههاى جوان مسابقه بدهند، كشتى بگيرند يا از
درختان تاب بخورند.
آيا اصولًا تفاوت جنسيتها، ژنتيكى است؟
منظورم اين است كه آيا اصولًا تفاوت جنسيت از تفاوتهاى برنامهريزى