فقولوا شهدوا بانّا مسلمون. يا اهل
الكتاب، لم تحاجّون فى ابراهيم و ما انزلت التورية و الانجيل الا من بعده، افلا
نعقلون. ها انتم هولاء حاججتم لا تعلمون. ما كان ابراهيم يهوديا و لا نصرانيا و
لكن كان حنيفا مسلما و ما كان من المشركين. انّ اولى الناس بابراهيم للذين اتبعوه
و هذا النبىّ و الذين امنوا و اللّه ولىّ المؤمنين. ودّت طائفة من اهل الكتاب لو
يضلّونكم و ما يضلّون الا انفسهم و ما يشعرون. يا اهل الكتاب، لم تكفرون بايات
اللّه و انتم تشهدون. يا اهل الكتاب، لم تلبسون الحقّ بالباطل و تكتمون الحقّ و
انتم تعلمون.»
وضع عيسى نزد خدا نظير وضع آدم است كه او را از خاك آفريد و سپس به
او گفت، شو! و شد. حق از جانب خداى توست. تو از كسانى مباش كه دچار ترديدند. اگر
به دنبال آن علم و آگاهى كه برايت آمده، باز كسى با تو در اين زمينه به مباحثه
برخاست، بگو بياييد پسرانمان و پسران شما، زنانمان و زنان شما، خودمان و خود شما
را به مباهله دعوت كنيم و لعنت خدا را بر آنها بگذاريم كه دروغ مىگويند. اين همان
داستان حق است. جز خداى آفريدگار خدايى نيست. و خداست آن والاى كاردان. اگر از اين
حق روى گرداندند، خدا مىداند فسادكنندگان و تبهكاران چه كسانى هستند. بگو اى اهل
كتاب، به سوى كلمهاى بياييد كه ميان ما و شما يكى و كسان است. يعنى آنكه جز خدا
را نپرستيم و هيچچيز را شريك او قرار ندهيم و برخى از ما برخى ديگر را در كنار
خدا و به جاى خدا، ربّ