ارزنده كمنظير با بىنظيرى مىشود براى
بشريت، براى اينكه انسانيت بتواند راه هدايت را از ضلالت بازبشناسد. انقلاب ايران
يك تجربه نو است. ما در اين تجربه نو بسيارى از چيزهاى تازه را ياد گرفتيم و برخى
از چيزهايى را كه سابقه داشت و قبلا هم در تاريخ بود اما ما فقط مىشنيديم، در اين
انقلاب ديديم و شنيدن كى بود مانند ديدن! ما مىشنيديم كه امامت يكى از اركان
اسلام است؛ يكى از اركان سعادت انسانيت است. ما وقتى اصول دين را مىشمرديم و
مىگفتيم توحيد، نبوت، معاد، و بعد اضافه مىكرديم عدل و امامت، ممكن بود بپرسيم
آيا براستى اهميت امامت در اساس دين در رديف توحيد و نبوت است؟
يعنى چه كه امامت در اين رديف قرار بگيرد؟ مگر نقش امام و امامت در
زندگى انسان تا اين حد بنيادى و اصولى است؟ تجربه انقلاب ايران توانست مطلبى را كه
ما بايد تجزيه و تحليل و استدلال براى خودمان و ديگران بيان مىكرديم، براى ما و
ديگران به صورت يك عينيت خارجى دربياورد و لذا آنچه را بايد بفهميم، به چشم
ببينيم. بله، ما در اين دهههاى اخير انقلاب در ايران، درباره علل شكست و پيروزى
تلاشهاى انقلابى مطالعهها و تجزيه و تحليلها داشتيم. در اين سى سال اخير يك بار
يك نهضت بزرگ به قدرت رسيده را تحت عنوان نهضت ملى ايران و نهضت ملى كردن صنعت نفت
تجربه كرديم. تأثير آن نهضت در عوض كردن ايران بسيار ارزنده و مهم بود. نهضت ملى
ايران يكى از افتخارات تاريخ ايران است. ملت ما به پيروزى در آن نهضت سخت دل بسته
بود و با خود