تحقق ببخشيم. يك جامعه، تا بهطور كامل
اسلامى بشود، زمان زيادى لازم است؛ ليكن بحمدالله مسألهى حكومت و ولايت، در
جامعهى اسلامى ما تحقق بخشيده شد. شكل اسلامى، علىرغم طرد و نفى و بغض و عناد
قدرتهاى جهانى، در جامعهى ما پياده شد. دشمنان اسلام، مخالفت هم كردند؛ اما
بحمدالله روزبهروز در جامعهى ما، ثابتتر و درخشانتر و ماندگارتر شدهاست.[1] در نظام اسلامى كه مظهر كامل آن،
حكومت حضرت بقيهاللّه (ارواحنافداه) است، فريب و حيلهگرى براى جلب آراء مردم،
خودش جرم است؛ استفاده از قدرت براى بهدست آوردن پول، يكى از بزرگترين جرائم است.
آنجا ياران حضرت مهدى موظّفند در سطوح پايين زندگى كنند. نظام اسلامىِ ما پرتو
كوچكى از آن حقيقت درخشان است. ما هرگز اين ادّعا را نكرديم و نمىكنيم؛ اما بايد
نشانهاى از او داشته باشيم.[2]
2. محدود بودن اختيارات رهبرى در قانون اساسى
اينكه در اين قانون اساسى يك مطلبى ولو به نظر من يك قدرى ناقص است و
روحانيت بيشتر از اين در اسلام اختيارات دارد و آقايان براى اينكه خوب ديگر خيلى
با اين روشنفكرها مخالفت نكنند يك مقدارى كوتاه آمدند اينكه در قانون اساسى هست،
اين بعض شئون ولايت فقيه هست نه همه شئون ولايت فقيه، و از ولايت فقيه آنطورى كه
اسلام قرار داده است به آن شرايطى كه اسلام قرار داده است، هيچ كس ضرر نمىبيند.[3] همهى ما بايد به ياد داشته باشيم
كه اگر اين نظام مقدس بتواند جسم و جان انسانهاى تحت قدرت خود را به آرامش و آسايش
برساند، فقر و جهل و بىايمانى و تبعيض و بىعدالتى را ريشهكن كند و در صحنهى
جهانى، با اين
[1] - سخنرانى رهبر معظم انقلاب در ديدار با مسؤولان و
كارگزاران نظام جمهورى اسلامى ايران، به مناسبت عيد سعيد غدير 20/ 4/ 1369
[2] - بيانات رهبر معظم انقلاب در ديدار اقشار مختلف
مردم به مناسبت نيمهى شعبان در مصلاى تهران 30/ 7/ 1381