در قانون اساسى ترتيبى داده شدهاست كه حضور
و اراده و رأى و خواست مردم را با جهتگيرى اسلامى، در همهى اركان نظام، ظهور و
بروز مىدهد. اين نظام مستحكم، انتخاب مردمى، مجلس مردمى و دولت مردمى كه بر
پايهى اسلام بود، مانع نفوذ دشمن شد.[1]
جمهورى اسلامى، يعنى آنجايى كه هدايت الهى و ارادهى مردمى توأم با يكديگر در
ساخت نظام تأثير مىگذارند. بر اين نظريه، هيچگونه خدشه و اشكالى در بحثهاى
دانشگاهى و محافل تحقيقاتى وارد نمىشود؛ اما اگر شما بخواهيد حقانيت اين نظريه را
براى مردم دنيا ثابت كنيد، در عمل بايد ثابت كنيد. چالش عمدهى نظام جمهورى اسلامى
اين است.[2]
1- 2. در تبعيّت و اطاعت اوامر ولىّ
تبعيت از رسول اكرم (صلى الله عليه و آله) هم به حكم خدا است، كه
مىفرمايد: «و اطيعُوا الرَّسول»؛ از پيامبر پيروى كنيد. پيروى از متصديان حكومت
يا «اولوا الامر» نيز به حكم الهى است، آنجا كه مىفرمايد:
«أَطيعُوا اللَّهَ وَ أَطيعُوا الرَّسولَ وَ أُولِى الأمْرِ مِنْكُمْ[3]».[4] امروز در دنياى اسلام اين مطلب
ميان مسلمانها پذيرفته شده است كه اگر كسى «اولى الامر منكم» بود، يعنى از خود
مردم، از ميان مردم، داراى قدرت حاكميت شد، اطاعت او واجب است. يعنى «اطاعت از
پيغمبر» را به عنوان «حاكميت مسلمانها» منتقل كردهاند به افراد ديگرى در جامعهى
بشرى، به شكلهاى مختلف؛ البته بعضى ممكن است از برادران اهل سنت، عقايد افراطى در
اين مورد داشته باشند و تصور كنند كه اين حاكم هر جور بود- فاسق بود؛ فاجر بود؛
وابسته بود؛ بى دين بود- اطاعت او هم واجب است؛
[1] - بيانات رهبر معظم انقلاب در ديدار اقشار مختلف
مردم، به مناسبت 19 دى ماه، سالروز قيام مردم قم 19/ 10/ 1380
[2] - بيانات رهبر معظم انقلاب در اجتماع بزرگ مردم
شهرستان كاشان و آران و بيدگل 20/ 8/ 1380