دينى و اخلاقى خارج باشد. كار غيراخلاقى
براى كسب قدرت، مطلقا جايز نيست و كسى را كه در صراط مديريت قرار دارد، از اهليت و
صلاحيت مىاندازد؛ لذا اين ضوابط بايد بهطور كامل در همهى ردهها رعايت شود.
قانون براى رهبرى، رياستجمهورى، مسؤولان قواى سهگانه و ردههاى مختلف مديريت، تا
ردههاى شوراهاى شهر و روستا و ديگر جاها ضوابطى را معين كردهاست كه برخاسته از
همان ديد و فكر اسلامى است. اين ضوابط بايد احراز شود. بايد تشخيص داده شود كه اين
شرايط در اين شخص وجود دارد، بعد او در معرض رأى مردم قرار گيرد، اگر ملاك رأى
مردم است؛ يا نصب شود، اگر ملاك، انتصاب است؛ مثل بعضى از مسؤوليتهايى كه وجود
دارد.[1]
2- 5. عوامل بازدارنده از استبداد
بزرگترين تعريف براى يك انسان- در معيارهاى الهى و اسلامى- عبوديت
خداست. «اشهد ان محمدا عبده و رسوله»، «رسول» را بعد از «عبد» ذكر مىكند.
اميرالمؤمنين اين است. معناى ولايت در اصطلاح و استعمال اسلامى، اين است؛ يعنى
حكومتى كه در آن، اقتدار حاكميت هست، ولى خودخواهى سلطنت نيست، جزم و عزم قاطع
هست- كه «فَإِذا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ»[2]- اما استبداد به رأى نيست. كسانى كه با حكومت و با ولايت اسلامى،
دشمنى مىكنند، از اين چيزها مىترسند؛ با اسلامش بدند! اسم ولايت را حمل كردن بر
مفاهيمى كه يا ناشى از بىاطلاعى و بىسوادى و كج فهمى است، يا ناشى از غرض و عناد
است! ولايت، يعنى حكومتى كه در آن در عين وجود اقتدار، در عين وجود عزت يك حاكم و
جزم و عزم و تصميم قاطع يك حاكم، هيچ نشانهاى از استبداد و خودخواهى و خود رأيى و
زيادهطلبى و براى
[1] - بيانات رهبر معظم انقلاب در ديدار اعضاى مجلس
خبرگان 13/ 12/ 1381
[2] - هنگامى كه تصميم گرفتى،( قاطع باش! و) بر خدا
توكل كن!( آلعمران: 159)