نام کتاب : ولايت فقيه انديشه اى كلامى نویسنده : شمس، على جلد : 1 صفحه : 119
ج) دليل عقلى مبتنى بر توحيد در ربوبيّت
تشريعى
توحيد در خالقيّت، اقتضا مىكند كه واضع قوانين هم خدا باشد؛
بدينسان كه:
1. يكى از شأون توحيد، توحيد در ربوبيّت تشريعى الهى است؛ يعنى تنها
قانونگذار خداست.
2. هيچكس به طور مستقلّ حقّ امر و نهى ندارد.
پس: قانونگذارى، بايد منحصرا در دست خداوند يا به اذن او باشد؛ چرا
كه اولا: حاكم مطلق خداست؛ ثانيا: نفع و ضررى متوجّه خداوند نمىشود تا در
قانونگذارى آن را تأثير دهد؛ ثالثا: حقّ مولويّت و ربوبيّت از اوست.
بنابراين، تنها خداوند بايد امام و زمامدار را تعيين كند.[1]
بازگشت برهان لطف به حكمت
پس از دقّت در برهان لطف، مىتوان نتيجه گرفت كه: مبناى لطف همان
حكمت الهى است؛ چرا كه براساس اثبات حكمت براى خداوند، ضرورت ايجاب مىكند تا براى
جلوگيرى از نقض غرض- كه غير حكيمانه است- و به مقتضاى حكمت، مقدّمات قرب به طاعت و
بعد از معصيت (لطف) از طرف وى فراهم گردد.
پس نتيجه مىگيريم كه برهان لطف، به مقتضاى حكمت الهى برمىگردد.[2]
[2] -« فاذا صحّ ذلك وجب فى الحكمة اذا اراد تعالى
تكليف العبد، ان يفعل فيه هذه الدواعى او يمكّنه من فعلها؛ لانّ ما يكون عنده ابعد
من فعل القبيح اقرب الى فعل الحسن الواجب يجرى مجرى نفس الواجب و الامتناع من
القبيح فى انّه تعالى يجب ان يلزم المكلّف كما تلزم الواجبات فى عقله.» قاضى عبد
الجبار، المغنى، ج 12، ص 426. توجه به اين نكته لازم است كه قاضى عبد الجبار«
مقربيّت» لطف به فعل حسن را و« معبديّت» آن از فعل- قبيح را براساس حكمت خداوند
واجب و لازم مىداند و يا اين بيان كه:« ان اللطف اذا كان مؤثرا فى رغبة اكثر
المكلّفين بالطاعة و ترك المعصية. يحب من باب الحكمة؛ لطف، از آنجا كه در ايجاد
رغبت به طاعت و ترك معصيت در مكلّفين مؤثر است از باب حكمت واجب مىشود». جعفر
سبحانى، تلخيص محاضرات فى الالهيات، ص 259.
نام کتاب : ولايت فقيه انديشه اى كلامى نویسنده : شمس، على جلد : 1 صفحه : 119