نام کتاب : ولايت فقيه انديشه اى كلامى نویسنده : شمس، على جلد : 1 صفحه : 115
در بخشهاى پيشين گذشت كه براى تنظيم جامعه
و اجراى قوانين و جلوگيرى از هرجومرج و دادستانى از مظلوم و ...، عقلا بايد
حكومتى تشكيل شود و حاكمى حكومت نمايد. كلام محقّق لاهيجى و سيّد مرتضى ناظر به
همين نكته است.
ملاحظه مىشود كه سيّد مرتضى و ديگر علما،[1]
وجود حاكم را امرى ضرورى مىپنداشتهاند. در صورت جعل حاكم الهى از سوى خداوند
حكيم، مردم به مصلحت خود نزديك شده و از مفاسد دور مىگردند، كه اين مطلب مقتضاى
قاعده لطف است. «فقد ثبت ان وجود الرّؤساء لطف»[2]
و «نصب امام لطفى است، معدوم الفساد»[3].
مقدمه دوم: لطف بر خداوند واجب است. «هر لطف معدوم الفساد، واجب است
بر خداى تعالى».[4] نتيجه:
مىتوان چنين نتيجه گرفت كه:
الف) وجود سلطان قاهر عادل، براى زندگى اجتماعى بشر و نظام جامعه
لازم است؛
ب) لطف بر خداوند واجب است؛
پس، نصب سلطان عادل واجب است.
[1] - علّامه حلّى، الباب الحادى عشر، ص 39؛ عبد اللّه
جوادى آملى، ولايت فقيه رهبرى در اسلام، ص 135.