جايگاه تأثر اين دو عنصر نيست. از سوى ديگر در همين دامنه نيز نحوه تأثير و كنش و واكنش اين عوامل امرى است كه به تفكّر و تأملّ نياز دارد.

در حوزه عناصر ثابت، چگونگى ارتباط اين عناصر در هر ساحت از مباحث فردى و اجتماعى و وضعيت رابطه عناصر هر ساحت با حوزه‌هاى ديگر مسئله‌اى است كه به آن پرداخته نشده است.

همين ابهام‌ها باعث شده، از يك سو ما از ارائه نظامهاى اسلامى در زمينه‌هاى گوناگون مانند اقتصاد، سياست، تربيت، ...

ناتوان باشيم، و از سوى ديگر محدوده تأثير و چگونگى اثر زمان و مكان را با تشويش و ابهام بيان كنيم.

با اين وصف، ضرورى است كه در پرتو يك نگرش نظام‌مند به سامان‌دهى عناصر ثابت در حوزه‌هاى گوناگون حيات بشر مانند اقتصاد، سياست، حقوق و ... بپردازيم و نحوه كنش و واكنش اين عناصر را در يكديگر تبيين نماييم.

افزون بر اين، مى‌بايست ارتباط منطقى عناصر ثابت و متغيّر را با يكديگر توضيح داد، و حوزه عمل دين‌شناسان را از متخصّصان ديگر دانشها متمايز ساخت و زمينه‌هاى عمل مشترك و نحوه آن را روشن نمود.

چنين رهيافت نظام‌مند را ما «نظريه انديشه مدوّن (نظام‌مند) در اسلام» ناميده‌ايم كه در اين مجال به شرح مختصر آن‌