در از بين بردن همه پايههاى مذهبى و
قراردادى پيوند زناشويى موفق شدهاند.
به علاوه، هركسى كه با انجمن
UN
در حقوق كودك آشنا نباشد، با ديدن بخشهاى مختلف سند- حقوق كودك به
تنهايى كه بر عليه خانواده و جامعه اجرا مىكند- متحير خواهد شد. از آنجايى كه
كودكان در استفاده از حقوق خود، بسيار كوچك هستند، اين به معناى آن است كه مأمورين
دولتى آن حقوق را براى آنها اجرا مىكنند. در طول سال اخير با عنوان «سال
خانواده»، ايالات متحده حقيقتاً خانواده را به عنوان «كوچكترين دموكراسى در قلب
جامعه»، معرفى كرد. اكنون اين كاملًا يك تبليغ بوروكراتيك و بىمعنا است زيرا
خانواده هرگز يك دموكراسى نبوده و نبايد باشد. خانوادهاى با سه فرزند را تصور
كنيد كه آنها در مقابل والدين خود رأىگيرى مىكنند كه آيا بايد به مدرسه بروند يا
اجازه دارند سر ميز غذا آروغ بزنند؟
در نهايت، همه ما راديكالهاى آموزش ديدهايم. معلمان مدارس عمومى
بايد به عنوان امانتداران كودكان هم براى والدين و جامعهو هم براى كشور، عمل
كنند. آنها در برنامه درسى، آموزش فلسفه، كتابهاى درسىاى كه انتخاب مىشوند و
مخصوصاً در همه جنبههاى آموزشى سكس مدرن، آشكارا به جانبدارى از دولت و
ديدگاههاى رسماً اعلام شده آن تمايل دارند، اين در مقابل ديدگاههاى خانواده
خصوصى است كه معلمان آنها را به عنوان «سختگير اخلاقى»، «متعصب»، «دشمن
همجنسبازان» يا از همه آنها بدتر