نامهاى پيش از سفر به پطرزبورغ شاخ زورگو را مىشكنم!
طيّبالسريره حسنالسيره جناب حاجى محمدحسن أمين لازال محفوظاً
بعوناللَّه عن غدر كل لئيم و مكر كلّ رجيم آمين رقعه (كانژيه ما) شما رسيد-
خداوند تعالى گنج شما را از شر موشطبيعتان خسيسالنفس كه مىخورند و مىبرند و مىدرند
و پس از آن بر باقىمانده مىريند هميشه صيانت نمايد.- از پرخونى دل سخن رانده
بود- اگر از دست خويش است چاره جز پيراهن دريدن نيست- و اگر بيگانه ناتوانست-
نتوانم بگويم كه حق داريد چونكه قوى ممكن نيست كه با ضعيف در موازنه حقوق حَكَم
عدل واقع شود مگر آنكه بپايه او تنازل كند- البته درآنوقت واجبات ذمه را دانسته
تأسفها خواهد نمود ...- و اگر زبردست است البته من حاضرم كه شاخ آنرا بقوّت الهيه
بشكنم در هرجا باشد- و هرجا باشم- و آنحقوق چند روزه را فراموش نخواهم كرد- اگر
عقده در پيش است بيان كن- از مضامين مكتوب شما چنان ظاهر شد كه گمان كرديد كه
ميرزا نعمتاللَّه مرا بر آن داشت كه چنان مكتوب سختى بشما بنويسم- بسيار كمحافظه
شدهايد. همان مضامين را بتمامها در غياب ميرزا نعمتاللَّه لساناً بشما گفتم- من
براى خير شما گفتم- مكتوب عربىالعباره فاضل را خواندم بسيار خوشحال شدم خداش نگاه
دارد و بمراتب بلندش برساند- و من يك مكتوب ده روز قبل بدو نوشته بودم- و اميدوار
آنم كه دوست من آقاى ميرزاجعفر هميشه در ظل عنايت شما مسرور باشند- و سلام دوستانه
بديشان ميرسانم و فردا به (بطرسبورغ) خواهم رفت. والسلام
دوست شما
جمالالدين الحسينى الافغانى
يكشنبه 24 ذىالقعده [1304] همين روز در خانه آقاى محمدجواد بهناهار
ميهمانم و فردا خواهم رفت.