از زمان قديم مردم كلمه «بهلول» را سمبول حماقت و تمسخر مىدانستند
تا اينكه نام او ضربالمثل گرديد، ولى امروز با بودن احمقى مانند توفيقپاشا مردم
ديگر بياد بهلول نمىافتند، او پاى انگليسىها را بمصر كشانيده و كسانى را كه
هدفشان تقويت مقام شامخ خديوى و جلوگيرى از نفوذ بيگانگان بود، تبعيد و دربدر
كرده است. مخصوصاً همه كسانى را كه مخالف انگليسىها بودند، بىخانمان نموده است
(انگليسىها هروقت به كشورى تسلط مىيابند مردمان را ذليل، آشيانهشان را خراب،
سكنه را متوارى، اجتماعات را پراكنده، شخصيتها را پايمال، زعماء و برجستگان قوم
را مقتول و محبوس و يا به فساد معتاد مىكنند). خديو ما از كثرت حماقت و نادانى
سخنان پوچ و دروغ آنان را باور كرده و مصر را دربست به چنگال انگلستان انداخته
است. و با اين ابلهى و خودخواهى ما را دچار چنان مصيبت و بدبختى عظيمى كرده كه حتى
در جنگهاى صليبى نيز سابقه نداشته است. مصر مركز ايمان و علم و دانش براى مؤمنين
عالم اسلام بود و براى كسب معلومات دينى از اطراف جهان از قبيل: عراق، يمن، سوريه،
تركيه و هندوستان به آنجا رو مىآوردند، و اكنون با اينكه هنوز يك سال نشده كه
انگليسها پابه سرزمين مصر گذاردهاند درهاى الازهر را بروى مردم بسته علماء را به
سودان تبعيد، مراسم مذهبى را متوقف، ايراد وعظ و خطابه را در منابر قدغن، نماز
جماعت را در روزهاى جمعه موقوف كردهاند، چنانچه نظير اين رفتار را در تمام
كشورهاى اسلامى كه تحت سلطه و نفوذ آنان درآمده، انجام دادهاند. هرگاه نظرى به
جزاير فيليپين و اندونزى و استراليا بيندازيد، خواهيد ديد كه چگونه