مقدمه جمالالدين مردى است پنجاهساله و نسبت به سن خود بنيه قوى
دارد و از ظلم و تعدياتى كه در ايران مىشود و اغتشاشات وضع آنجا دلسوزى كلى دارد
و در راه نجات ملت كوششهائى مىكند، از جمله فعاليت او در عمل نسخ و بطلان امتياز
دخانيات است، كه باهالى اروپا داده شده بود. بطلان اين امتياز فقط بواسطه اعمال
متفقه و حركات شجاعتآميز ملاها و علماء بوده است كه پادشاه را مجبور به بطلان آن
نمودند و مردم را مشوق و محرك گرديدند كه دربرابر آخرين حركت و اقدام پادشاه، كه
بسرقت ملت شباهت دارد مقاومت سخت نمايند. و كار را بجائى رسانيدند كه اعليحضرت
اقدس همايون! پادشاه ملتفت شدند كه اگر بخواهند بيش از اين دربرابر مردم و ملت
مقاومت و ايستادگى كنند، نه تنها از سياست دور است بلكه اقدامات خودشان را در
انجام اين امتيازنامه و متداولنمودن آن محال و غيرممكن مىسازد.
هانرى هاويس [1]
______________________________
[1]. «هانريس هاويس» همان «لارنس هاوسمن» شاعر و نويسنده معروف
انگليسى است و چند نمايشنامه و پيس درباره ملكه ويكتوريا نوشته كه مجموعه آنها سكه
زرين نام دارد ... او اين سطور را در مقدمه نامه سيد كه در آن دوران در جرائد لندن
منتشر گرديد، نوشته است (خ).