نام کتاب : نا گفته هايى از حقايق عاشورا نویسنده : حسينى ميلانى، سيد على جلد : 1 صفحه : 86
سكوت خود صد هزار درهم گرفت و تا آخرين لحظه
با سكوتش طرح و برنامه معاويه را تأييد كرد.[1]
منذر بن زبير و سكوت ناپايدار او
منذر، از فرزندانِ زبير و از مخالفان ولايت عهدى يزيد بود. وى صد
هزار درهم گرفت و سكوت كرد. سكوتى كه خيلى دوام نداشت؛ چرا كه او اعتقادش را نسبت
به يزيد بازگو مىكرد و به مردم مىگفت:
إنّه قد أجازني بمائة ألف، ولا يمنعني ما صنع بي أن أخبركم خبره،
واللَّه إنّه ليشرب الخمر، واللَّه إنّه ليسكر حتّى يدع الصلاة؛[2]
يزيد صد هزار درهم براى من فرستاد، ولى اين باعث نمىشود كه من حقيقت
را بيان نكنم. به خدا سوگند! او شراب مىخورد و اهل نماز نيست.
منذر پول را گرفت، ولى حقيقت را نيز گفت! امّا سر و صدا و مخالفتى با
يزيد نداشت.
آنچه گذشت، برخى از برنامههاى معاويه براى رياست و ولايتعهدى يزيد
در حجاز و شام بود و با اجراى اين طرفندها، مخالفان را به هر ترتيبى سركوب كرد تا
آنان مانع اجراى طرح او نشوند.