responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : نا گفته هايى از حقايق عاشورا نویسنده : حسينى ميلانى، سيد على    جلد : 1  صفحه : 83

معاويه، سعيد بن عثمان خليفه است. او نزد قوم خود، بنواميّه و پيروانش چنين موقعيتى داشت. اين باور و اعتقاد در نزد مردم، تمام و قطعى بود و هرگز با اين عقيده نوبت به يزيد نمى‌رسيد تا جايى اين معنا را به نظم در آوردند و در بين عموم مردم مشهور شده بود:

واللَّه لا ينالها يزيد

حتّى ينال هامه الحديد

إنّ الأمير بعده سعيد؛[1]

به خدا سوگند! يزيد به حكومت نخواهد رسيد و اگر در اين فكر باشد، به قتل خواهد رسيد. فرمان‌رواى بعد از او (معاويه) سعيد است.

ابن كثير در البداية والنهايه در اين باره مى‌نويسد:

روزى سعيد بر معاويه وارد شد و به او گفت: شنيده‌ام تو مى‌خواهى يزيد را به جانشينى معرفى كنى.

معاويه پاسخ داد: آرى!

سعيد گفت: تو همواره مورد عنايت پدرم بودى و به بركت خون‌خواهى پدر من به اين مقام رسيده‌اى! با اين حال تو فرزند خود را بر من مقدّم مى‌نمايى، در حالى كه من از يزيد هم از جهت پدر و مادر و هم از جهات شخصيتى بر اين امر سزاوارترم.

اگر از جهت پدر بسنجى، پدر من عثمان و پدر يزيد، معاويه است و اگر از جهت مادر باشد، مادر يزيد، نصرانى بوده و تربيت يزيد، نصرانى است.

معاويه در پاسخ او چنين گفت:

أمّا ما ذكرت من إحسان أبيك إليّ فإنّه أمر لا ينكر، وأمّا كون أبيك خيراً من أبيه فحق وامّك قرشيّة وأمّه كلبية فهي خير منها. وأمّا كونك خيراً منه‌


[1] - تاريخ مدينة دمشق: 21/ 223

نام کتاب : نا گفته هايى از حقايق عاشورا نویسنده : حسينى ميلانى، سيد على    جلد : 1  صفحه : 83
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست