responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : نا گفته هايى از حقايق عاشورا نویسنده : حسينى ميلانى، سيد على    جلد : 1  صفحه : 77

مروان را به صراحت لعن نمود.[1]

بازى با حقايق‌

با دقّت در شيوه علمى عالمان اهل سنّت به اين نتيجه مى‌رسيم كه آنان نه فقط با خلافت رسول اللَّه صلى اللَّه عليه وآله- كه مسئله بسيار مهمى است- بازى مى‌كنند، بلكه با تاريخ و نقل حوادث تاريخى نيز همين گونه برخورد مى‌كنند.

آن‌چه درباره عبدالرحمان ذكر كرديم، با تصرّفاتى در صحيح بُخارى نيز آمده است؛ اما با چه تصرّفاتى؟!

بُخارى در اين زمينه مى‌نويسد: وقتى مروان در حجاز خطبه خواند و مسئله جانشينى يزيد و گرفتن بيعت را مطرح كرد، عبدالرحمان بن ابى بكر چيزى به او گفت![2]

بُخارى در نقل، به همين مقدار بسنده مى‌كند و سخن ديگرى نمى‌گويد و ادامه داستان را نمى‌آورد. به راستى عبدالرحمان چه گفته است كه بخارى از نقل آن خوددارى كرده است؟

آرى! آن گونه كه از الإستيعاب نقل شد، عبدالرحمان به معاويه توهين كرده، گفت:

اى مروان! تو و معاويه دروغ‌گو هستيد و مى‌خواهيد خلافت را پادشاهى كنيد.

از طرفى، اين سخنان براى امثال بُخارى قابل تحمّل نيست؛ چرا كه آنانى كه در


[1] -« فقام مروان فيهم وقال: إنّ أميرالمؤمنين( معاوية) قد اختار لكم فلم يأل وقد استخلف ابنه يزيد بعده.

فقام عبدالرحمان بن أبي بكر فقال: كذبت، واللَّه يا مروان! وكذب معاوية، ما الخير أردتما لُامّة محمّد ولكنّكم تريدون أن تجعلوها هرقليّة. كلّما مات هرقل قام هرقل ...»؛ الكامل فى التاريخ: 3/ 506، وقايع سال 56 ه

[2] - فتح البارى: 8/ 467- 468

نام کتاب : نا گفته هايى از حقايق عاشورا نویسنده : حسينى ميلانى، سيد على    جلد : 1  صفحه : 77
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست