نام کتاب : نا گفته هايى از حقايق عاشورا نویسنده : حسينى ميلانى، سيد على جلد : 1 صفحه : 53
2. نقش عبداللَّه بن عمر در ولايت يزيد
ابن عربى مالكى، با استفاده از احاديثى كه در صحيح بُخارى آمده، به
بيعت عبداللَّه بن عمر و قبول ولايت يزيد استناد مىكند.
امّا در نقد كلام او بايد گفت كه خود ابن عربى مالكى مىگويد:
«عدّهاى از علما، بيعت عبداللَّه بن عمر با يزيد را تكذيب نموده و اين مطلب را
تصديق نكردهاند».[1]
از اين جمله معلوم مىشود كه علماى اهل تسنّن، درباره بيعت عبداللَّه
بن عمر با يزيد اختلاف داشتهاند.
البتّه اين مطلب در صحيح بُخارى آمده است؛ اما خود بُخارى از
سردمداران همين گروه متعصّب است كه ديدگاهشان را درباره يزيد و شهادت سيّدالشهداء
عليه السلام بيان كرديم.
با اندك تحقيقى در شخصيّت عبداللَّه بن عمر، به دست خواهد آمد كه او
مردى ضعيف و از جهت روحى، فردى سست بوده و شخصيّتى حقيقى نداشته است و اگر احترامى
براى او مىگذارند، به جهت پدرش است و اگر ابن عربى، عبداللَّه بن عمر را به عنوان
شيخ الصحابه (بزرگ صحابه) معرفى كرده، به خاطر اين است كه به اهداف و مقاصد خود
برسد.
آرى، او هرگز «شيخ الصحابه» نبوده و چنين مقامى در آن زمان نداشته
است و حتّى پدر او عمر نيز او را قبول نداشته است.
وقتى به عمر پيشنهاد كردند كه براى پسرت عبداللَّه مقام و منصبى در
نظر بگير، او در جواب گفت: عبداللَّه نمىداند كه چگونه همسرش را طلاق دهد، با اين
حال من چگونه مقام و سمتى را به او واگذار كنم؟[2]