responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : نا گفته هايى از حقايق عاشورا نویسنده : حسينى ميلانى، سيد على    جلد : 1  صفحه : 231

كودكى در لحظات آخر عُمْر سيّدالشهداء عليه السلام‌ در دامنش نشست كه آن كودك را نيز بى‌رحمانه به قتل رساندند.

پستى به جايى مى‌رسد كه وقتى آن مرد خبيث گوشواره فاطمه دختر سيّدالشهداء عليه السلام را با گريه از گوش او مى‌كشيد، فاطمه به او گفت:

لِمَ تبكي؟

چرا گريه مى‌كنى؟ رهايم كن!

آن خبيث در جواب گفت:

أخاف أن يأخذه غيري؛

اگر من اين كار را نكنم، فرد ديگرى گوشواره را مى‌برد.[1]

آيا شيعه هر قدر فاسق باشد، مى‌تواند از اين قبيل كارها انجام دهد؟

احاديث ساختگى در دفاع از يزيد و معاويه‌

آن گروه متعصّب و تندرو نتوانستند به اهداف شوم خود نايل گردند. در مراحل بعد، دست به توجيه و دفاع از كارهاى يزيد زدند و براى كسب آبروى رفته او و پدرش معاويه، تلاش‌هاى نافرجامى انجام دادند و احاديثى در اين زمينه جعل كردند؛ مانند آن‌كه فتح قسطنطنيه را به دست لشكرى از مؤمنان و خوبان كه رسول خدا صلى اللَّه عليه وآله نويد داده بودند، به يزيد نسبت داده و حديث جعل كردند كه پيامبر خدا فرمود:

فرمانده آن لشكر يزيد است![2]

آنان پا را فراتر مى‌گذارند و مى‌گويند: زير پرچم يزيد و در لشكر او حسين بن على نيز بوده است![3]


[1] - سير أعلام النبلاء: 3/ 303؛ ترجمة الامام الحسين عليه السلام من طبقات ابن سعد: 78

[2] - منهاج السنّه: 4/ 571- 572

[3] - تاريخ مدينة دمشق: 14/ 111؛ الوافي بالوفيات: 12/ 262

نام کتاب : نا گفته هايى از حقايق عاشورا نویسنده : حسينى ميلانى، سيد على    جلد : 1  صفحه : 231
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست