responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : نا گفته هايى از حقايق عاشورا نویسنده : حسينى ميلانى، سيد على    جلد : 1  صفحه : 230

اميرالمؤمنين عليه السلام يا در زندان بودند، يا به شهادت رسيده و يا فرار كرده بودند- چه قبل از ابن زياد و چه پس از روى كار آمدن او- با اين حال، آيا مى‌شود شيعه به هر معنايى، مرتكب جناياتى چون آتش زدن خيمه زنان و كودكان بى‌پناه و ... بشود؟

تمام اين جنايت‌ها در مدارك معتبر سنّى وجود دارد. ابن اثير جزرى مى‌نويسد:

در نبرد با حسين عليه السلام، عمر سعد به لشكريان دستور داد تا خيمه‌ها را آتش بزنند و حسين عليه السلام او را از اين كار منع كرد؛ ولى آنان خيمه‌ها را به آتش كشيدند.

وى در ادامه مى‌نويسد:

وخرجت امرأة الكلبي تمشي إلى زوجها فجلستْ عند رأسه تمسح التراب عن وجهه وتقول: هنيئاً لك الجنّة. فأمر شمر غلاماً اسمه رستم فضرب رأسها بالعمود فشدخه فماتت مكانها؛[1]

زنى از قبيله كلبى به سمت جنازه شوهرِ شهيدش رفت و در كنار سر او نشست و خاك را از روى او پاك كرد و گفت: بهشت بر تو گوارا باشد.

در اين هنگام شمر به غلامش كه رستم نام داشت، دستور داد آن زن را بزند.

ضربه‌اى به سر آن بانوى ستم‌ديده و داغ‌ديده وارد كرد كه در دم جان داد.

بلاذرى در اين زمينه مى‌نويسد:

بعد از آتش زدن خيمه‌ها، زن‌ها فرياد كشيدند و صداى شيون آن‌ها بلند شد و از خيمه‌ها خارج شدند.[2]

در منبع معتبر ديگرى آمده است:

وجاء سهم فأصاب ابناً للحسين وهو في حجره؛[3]


[1] - الكامل فى التاريخ: 4/ 69- 70؛ تاريخ الطبري: 4/ 333- 334؛ مقتل الحسين عليه السلام( ابومخنف): 141

[2] - أنساب الاشراف: 3/ 194، شماره 36. هم‌چنين ر. ك: الكامل في التاريخ: 4/ 69؛ تاريخ الطبري: 4/ 334

[3] - المنتظم: 5/ 340

نام کتاب : نا گفته هايى از حقايق عاشورا نویسنده : حسينى ميلانى، سيد على    جلد : 1  صفحه : 230
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست