اگر عجله نكنم، مرا دستگير مىكنند و به قتل مىرسانند.
ديگرى به گمان خيرخواهى به آن حضرت مىگويد: شما به كوفه نرويد. آنان
كسانى هستند كه پدر شما را به قتل رساندند و با برادر شما همين گونه رفتار كردند.
حضرت در جواب فرمودند:
إنّه ليس يخفى عَليّ الرأي ما قلت ورأيت، ولكن اللَّه لا يُغلب على
أمره؛[5]
آن چه را تو مىگويى مىدانم، ولى امر پروردگار دگرگون نمىشود.
اين سخن در الكامل فى التاريخ، البداية والنهايه و تاريخ الطبرى آمده
است.
به راستى كدام شيعه است كه در اين سخنان خدشه وارد كند در حالى كه
غير
[1] - نگارنده در اين موضوع از كتاب تاريخ حلب
بهرههايى برده، از جمله آن موارد اينكه، كسانى كه بدن مبارك حضرت سيّدالشهداء
عليه السلام را پامال اسبها نمودند، ده نفر بوده و همگى اهل شام بودند و هيچ يك
از اهل كوفه نبودند
[2] - ترجمة الامام الحسين عليه السلام من طبقات ابن
سعد: 58، سير أعلام النبلاء: 3/ 297، تاريخ مدينة دمشق: 14/ 209، البداية
والنهايه: 8/ 176، ترجمة الامام الحسين عليه السلام من كتاب بغية الطلب في تاريخ
حلب: 116
[3] - تاريخ الطبري: 4/ 287؛ الكامل فى التاريخ: 4/ 37
[4] - تاريخ الطبري: 4/ 290؛ الإرشاد: 2/ 67؛ بحار
الأنوار: 44/ 365؛ البداية والنهايه: 8/ 180
[5] - الكامل فى التاريخ: 4/ 43؛ البداية والنهايه: 8/
185؛ تاريخ الطبري: 4/ 301
نام کتاب : نا گفته هايى از حقايق عاشورا نویسنده : حسينى ميلانى، سيد على جلد : 1 صفحه : 177