نام کتاب : نا گفته هايى از حقايق عاشورا نویسنده : حسينى ميلانى، سيد على جلد : 1 صفحه : 147
ارفع قضيبك هذا، فإنّي رأيت رسول اللَّه صلى
اللَّه عليه وآله يقبّل الموضع الّذي وضعته عليه؛[1]
چوب را كنار بگذار، همانا ديدم رسول خدا
صلى اللَّه عليه وآله آن موضعى را كه تو با چوب مىزنى
مىبوسيد!
اين مطلب را طبرى، بلاذرى و ابن جوزى كه دشمنى فراوانى با اهل بيت
عليهم السلام دارند و سخنان بسيارى بر عليه ائمّه عليهم السلام گفتهاند، نقل
كردهاند.[2] ابن جوزى
در اين باره مىنويسد:
آن گاه كه سرها را به شام آوردند، يزيد مجلسى برپا نمود و در حضور
بزرگان اهل شام با چوب بر آن سر مىزد و مىگفت: ....[3]
ابن سعد در الطبقات الكبرى مىنويسد:
ثمّ اتي يزيد بن معاوية بثَقَل الحسين ومن بقي من أهله ونسائه،
فادخلوا عليه قد قرنوا في الحبال، فوقّفوا بين يديه؛[4]
اسيران را در حالى كه با طناب دستهايشان را بسته بودند، در مقابل
يزيد ايستاندند.
ذهبى اسارت خاندان پيامبر خدا صلى اللَّه عليه وآله و صحنه دل خراش
مجلس يزيد را به تصوير مىكشد و مىنويسد:
اسيران را به نزد يزيد فرستادند ... امام سجّاد عليه السلام در زنجير
بود. در دست يزيد چوب ... و مىگفت: ....
[1] - ترجمة الامام الحسين عليه السلام من طبقات ابن
سعد: 82
[2] - تاريخ الطبري: 4/ 293؛ أنساب الاشراف: 219، ح
217؛ الردّ على المتعصب العنيد: 58