responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : نا گفته هايى از حقايق عاشورا نویسنده : حسينى ميلانى، سيد على    جلد : 1  صفحه : 142

همانا اين خلافت، ريسمان الهى است و جدّم معاويه آن را به ناحق از على بن‌ ابى‌طالب گرفت و آن چه را مى‌خواست انجام داد ... سپس نوبت به پدرم رسيد كه‌ او نيز اهليّت تصدّى خلافت را نداشت و با فرزند دختر رسول اللَّه‌ صلى اللَّه عليه وآله‌ به دشمنى پرداخت.

او در حالى كه گريه مى‌كرد، افزود:

إنّ من أعظم الأُمور علينا علمنا بسوء مصرعه وبئيس منقلبه، وقد قتل عترة رسول اللَّه صلى اللَّه عليه وآله، وأباح الخمر وخرّب الكعبة ... فشأنكم أمركم.

واللَّه لئن كانت الدنيا خيراً، فقد نلنا منها حظاً ولئن كانت شرّاً، فكفى ذرّية أبي سفيان ما أصابوا منها؛[1]

يزيد عترت رسول خدا صلى اللَّه عليه وآله‌ را به قتل رساند، شرب خمر را مباح كرد و كعبه را تخريب نمود ... او اهل جهنم است و بر ما بسيار دشوار است.

بنابراين سخنرانى، فرزند يزيد به قاتل بودن پدرش اقرار كرده است. او به نتيجه اين جنايت كه ورود به دوزخ است نيز اعتراف كرده و پس از آن دست از خلافت برداشته و گفته است: خودتان مى‌دانيد و من به خير و شر حكومت كارى ندارم.

اقرار ابن زياد

شاهد ديگر بر اين موضوع اقرار خود ابن زياد است. وى مى‌گويد:

وأمّا قتلي الحسين، فإنّه أشار علىَّ يزيد بقتله أو قتلي، فاخترت قتله؛[2]

من بين دو امر مخيّر بودم؛ يا حسين را بكشم و يا خودم كشته شوم، پس من قتل او را برگزيدم.


[1] - الصواعق المحرقه: 2/ 641- 642

[2] - الكامل فى التاريخ: 4/ 140

نام کتاب : نا گفته هايى از حقايق عاشورا نویسنده : حسينى ميلانى، سيد على    جلد : 1  صفحه : 142
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست