responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : نا گفته هايى از حقايق عاشورا نویسنده : حسينى ميلانى، سيد على    جلد : 1  صفحه : 104

نامه يزيد به وليد، والى مدينه‌

معاويه درگذشت و يزيد بر تخت حكومت تكيه زد. وى نخست در نامه‌اى به وليد، والى مدينه اين گونه نوشت: از عموم مردم براى من بيعت بگير به خصوص از عبداللَّه بن زبير و حسين بن على.

وى به پيوست اين نامه، يادداشت كوچكى به اندازه گوش موش، به وليد ارسال مى‌كند. آن يادداشت كوچك چه بوده است؟

مدارك و اختلاف نسخه اين نامه و يادداشت كوچكِ ضميمه آن كه سه گونه نقل شده است، به زودى بررسى خواهد شد.

وليد امام حسين عليه السلام را به نزد خود طلبيد و براى يزيد تقاضاى بيعت كرد.

حضرت در پاسخ به او فرمودند: مهلتى بده تا من قدرى فكر كنم.

وليد نيز به حضرت گفت:

فانصرف على اسم اللَّه؛[1]

برو در پناه خدا، برو به سلامت.

امام حسين عليه السلام به سلامت از نزد وليد خارج شدند.

ذهبى ضمن پرداختن به اين قضيه مى‌افزايد:

لم يشدّد على الحسين؛[2]

وليد به حضرت سخت نگرفت.

مروان بى‌آن‌كه جايگاه و سمتى رسمى داشته باشد، در آن جلسه حضور داشت.

وى به وليد مى‌گويد: من به تو گفتم او را در همين جا بكش! چرا انجام ندادى؟


[1] - البداية والنهايه: 8/ 157

[2] - سير أعلام النبلاء: 3/ 534

نام کتاب : نا گفته هايى از حقايق عاشورا نویسنده : حسينى ميلانى، سيد على    جلد : 1  صفحه : 104
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست