responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : مى شكنم در شكن زلف يار نویسنده : سروقامت، حسين    جلد : 1  صفحه : 178

مى‌شكنم در شكن زلف يار

- همين كه گفتم. توى محراب رو «قل هو الله» كار مى‌كنى، دور تا دور شبستون رو هم «آية الكرسى.» فقط هم يه بار اسم خودت رو مى‌آرى؛ فقط يه بار!

حاج ابراهيم، كاشيكار زبردست، نگاهى به نازك كارى‌هاى زيباى مسجد كرد و گفت: معمار! آخه ما از اين كار نون مى‌خوريم. چه عيبى داره من چند جاى اين مسجد اسم و تلفن خودمو روى كاشى بنويسم؟

- اوسّا! اينجا مسجد دانشگاهه! با بقيه جاها توفير داره. چقدر از من حرف مى‌گيرى!

حاج ابراهيم همان گونه كه معمار گفته بود عمل كرد. روى كاشى‌هاى مسجد فقط يك بار از خودش اسم آورد. مزدش را گرفت و تسويه كرد و رفت.

اما چند روز بعد زنگ تلفن معمار به صدا درآمد. حدس بزنيد چه كسى بود.

- معمار، از كار راضى هستى؟ همون طور كه شما گفته بودين، ما كار كرديم. اما يه نيم نگاهى هم به آخرِ آية الكرسى دور شبستون بندازين، يه‌

نام کتاب : مى شكنم در شكن زلف يار نویسنده : سروقامت، حسين    جلد : 1  صفحه : 178
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست